همایش ها

گزارش خبری: دولت موقت، بایدها و نبایدها

جلسه پرسش و پاسخ به‌ مناسبت ۱۵ بهمن و نخست‌وزیری مهندس بازرگان، جلسه پرسش و پاسخ آنلاین با عنوان: دولت موقت؛ بایدها و نبایدها با حضور محمد حسین بنی‌اسدی، مشاور در امور اجرایی دولت موقت، ابوالفضل بازرگان، معاون نخست وزیر دولت موقت و مهدی معتمدی مهر عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران با حضور و مدیریت پنل توسط سرگه بارسقیان، روزنامه نگار به صورت مجازی عصر پنج شنبه، شانزدهم بهمن ماه ۱۳۹۹ از ساعت ۱۸ تا ۳۰/۲۰ برگزار شد.

در ابتدای جلسه محمد حسین بنی اسدی در پاسخ به این سوال که چرا مهندس بازرگان با انقلابیون و روحانیت همراهی کرد اما با یار دیرین خود بختیار در تشکیل دولت موقت همکاری نکرد؟ گفت: سیاستمداران به دو گروه خاص تقسیم می‌شوند. گروه نخست برای کسب قدرت و گروه دوم برای خدمت وارد می‌شوند. یکی از نیازهای گروه نخست وجود دشمن، خارج کردن رقیب از قدرت و پیروزی است در حالی که برای گروه دوم قدرت ارزش ذاتی ندارد بلکه ارزش، خدمت به مردم، آزادی، ایجاد امکانات برای زندگی بهتر مردم است. در انقلاب ایران زمانی که مهندس بازرگان هدایت دولت موقت را برعهده گرفت، دارای یک شخصیت اخلاق محور بود.

 

baniasadi 300x251بنی اسدی ادامه داد: بازرگان برای قدرت ارزشی قائل نبود و وقتی اهداف انقلاب از جمله آزادی، استقلال و از بین بردن استبداد در کشور مطرح شد، با روحانیون همکاری کرد. در ۹ ماه مسئولیت مهندس بازرگان برای هدایت دولت موقت حتی یکبار هم مشاهده نشد که او تشنه قدرت باشد. همه می‌گویند که مهندس بازرگان رفتارش پشت میز مدیریتی هیچ وقت تغییر نکرد و حتی برای سوار شدن هواپیما نیز با آنکه می‌توانست هواپیمای خصوصی داشته باشد اما اینکار را نمی‌کرد و از کارت شناسایی و شناسنامه استفاده می‌کرد. حال کسی که این نگاه را دارد با کسانی که از سیاست فقط پیروزی و قدرت را می‌خواهند بدون شک انتهایش به استعفا و کناره‌گیری منجر خواهد شد‌. این نکته را نیز باید بدانیم که روحانیت از مهندس بازرگان دعوت کرد و بازرگان نیز برای آن هدف مشترک این مسئولیت را پذیرفت.

در ادامه، ابوالفضل بازرگان معاون نخست وزیر دولت موقت، درباره سوال نخست نشست پاسخ داد: انقلابی که سال ۵۷ به پیروزی رسید بنا به نظر همه ناظران بی‌طرف، یک انقلاب کلاسیک بود به این معنا که اکثریت قاطع مردم از هر قشر، طبقه و حزبی در آن حضور داشتند. اما مسیر طی شده بعد از انقلاب به گونه‌ای بود که بعضی را ناراضی یا دشمن انقلاب کرد.

او با بیان اینکه چند دسته از انقلاب ناراضی بودند، تشریح کرد: دسته نخست کسانی بودند که یا در حکومت قبلی پست و مقام داشتند که تعدادی از آنها بدون محاکمه و تشکیل دادگاه اعدام یا ترور شدند. دسته دوم نیز کسانی هستند که در زمان انقلاب هنوز متولد نشده بودند و امروز می‌بینند که آن آرمان‌ها محقق نشده است فلذا مخالف انقلاب هستند. مخالفت عده‌ای دیگر نیز به این دلیل بوده است که پس از انقلاب نتوانستند آن جایگاه مدنظر خود را کسب کنند فلذا به مهندس بازرگان حمله کردند. یا عده‌ای نیز با برچسب لیبرال خواهان حذف گروه دیگر بودند.

مهدی معتمدی مهر عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در پاسخ به سوال فوق گفت: هنوز بازرگان مسئله ایران است و وقتی بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب می‌خواهند به ارزیابی بشینند شاخص اعتبار و نقد انقلاب بازرگان است چرا که ایشان یک انقلابی تمام عیار بود که مهم‌ترین مسئله ایران را استبداد و باطل السحر آن را آزادی می‌دانست که همین مسئله باعث حمله گروه‌های مختلف به او شد.

 

motamedi1 300x294

معتمدی مهر افزود: بحث دموکراسی یا آزادی فقط یک مطالبه سیاسی نیست بلکه یک الگوی مدیریتی بوده که می‌تواند مانع فساد و افزایش کارآمدی شود. به همین جهت است که بازرگان را به عنوان یک راه حل برای مشکلات کشور می‌توان داشت.

عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران با بیان اینکه روحانیت تنها سازمانی بود که پیش از انقلاب می‌توانست سازماندهی انجام دهد اظهار کرد: روحانیت در جایگاه رهبری قرار داشت و بازرگان عامل این مسئله نبود. کمااینکه مهندس بازرگان برای پیشگیری از یکدست بودن قدرت، از نیروهای ملی نیز خواست تا به صحنه بیایند و یکی جریان ملی و اسلامی را شاهد باشیم که متاسفانه آنها همکاری نکردند و اسنادش نیز موجود است. بعد از تشکیل دولت نیز نخستین گروهی که از دولت موقت فاصله گرفت نیروهای ملی ما از جمله دکتر سنجابی، مرحوم فروهر بودند.

معتمدی مهر در پاسخ به ایرادات مطرح شده درباره عدم همکاری مهندس بازرگان و بختیار تاکید کرد: قبل از اینکه بازرگان بخواهد با بختیار همکاری کند، جبهه ملی بختیار را اخراج کرده بود و در آن شرایط همکاری با بختیار اصلا مطرح نبوده است. ما نمی‌توانیم تاریخ را از ته بخوانیم و این مسئله را نباید فراموش کنیم که ۴۰ سال قبل روحانیت یک سابقه طولانی داشت.

محمد حسین بنی اسدی در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه چرا به عقب نشینی روشنفکران و برخی نیروهای ملی توجه کافی نمی‌شود و فقط گفته می‌شود که روحانیت پشت مهندس بازرگان را خالی کرد پاسخ داد: همانطور که ابتدا عرض کردم مهندس بازرگان باتوجه به شخصیتش یک دید دیگری به قدرت داشت و اگر با طالقانی یا مطهری ارتباط داشت به این دلیل بود که آنها نیز آزادی‌خواه بودند. کمااینکه کابینه مهندس بازرگان از همه طیف‌های سیاسی تشکیل شد و فقط مختص به یک گروه خاص نبود. کمااینکه مهندس بازرگان به اصرار از روحانیت خواست که در جلسات هیئت دولت به عنوان معاون وزیر حضور داشته باشند. اما متاسفانه یک عده‌ای مثل آقای قطب‌زاده ضمن اینکه رییس صدا و سیماست مانند یک وزیر در جلسه نیست دولت حضور داشته باشد یا بنی صدر جایگاه بالاتری برای خود متصور بود که همین مسئله باعث مشکلاتی می‌شد. یا شخصی مثل آقای سامی به دلیل فشار بیت امام کناره‌گیری کرد اما بعد به دولت موقت حمله کرد.

ابوالفضل بازرگان در پاسخ به همین سوال اظهار کرد: مسئله تعامل با روحانیت جدید نیست و اگر تاریخ ۱۲۰ سال اخیر را بررسی کنیم از زمانی که افکار مدرنیته به ایران آمد، روحانیت یک پایه قضیه بود و ا این اشتباه بود مجاهدین خلق بود که فکر میکردند توان از ریشه زدن روحانیت را دارند تا بعد از آن رقبای سیاسی ملی خود را از بین ببرند. اما این حقیقت وجود داشت که احزاب ایران هیچوقت نتوانستند از لحاظ کمیت و کیفیت به نقطه‌ای برسند که توان سازماندهی مردم را داشته باشند تا به وسیله آن قدرت را در دست بگیرند.

 

bazargan2 300x295معاون نخست وزیر دولت موقت با بیان اینکه در نضهت مشروطه افرادی مثل آخوند خراسانی و علامه نائینی جزو پیشتازان تفکر مبارزه با استبداد بودند تشریح کرد: هدف این افراد رسیدن حاکمیت به مردم و آزادی بود و اگر مشروطه به نتیجه رسید نیز حاصل اتحاد روحانی روشنفکر آن زمان و روشنفکران دینی بود اما متاسفانه اتفاقاتی رخ داد که ما در دوباره در دام استبداد افتادیم. حتی دکتر مصدق نیز همین تشخیص را داد که بدون پشتیبانی روحانیت امکان پیروزی زیاد نیست. کمااینکه بعد از ۲۸ مرداد، مبتکر و بنیانگذار نهضت مقامت ملی نیز آیت الله سید رضا زنجانی بود. در زمان انقلاب نیز این تشخیص وجود داشت که اگر روحانیت نقش اصلی را ایفا نکند پیروز شدن امکان پذیر نیست.

مهدی معتمدی مهر نیز در پاسخ به سوال گفت: ما به تحولات اجتماعی نمی‌توانیم یک سویه نگاه کنیم. من ضمن اینکه با نگاه آقای بنی اسدی و بازرگان موافق هستم اما اتفاقی مانند انقلاب ۵۷ که در سراسر ایران رخ داد ویژگی‌های خاص خودش را دارد و ما نمی‌توانیم با یک تعریف ساده آن را تحلیل کنیم. البته این حقیقت وجود دارد که به دلیل حملات صورت گرفته به مهندس بازرگان و یارانشان از سوی برخی روشنفکران و چپ‌ها، تعامل با روحانیت بیشتر بود. اما خب بعد از انقلاب شاهد بودیم که آقای بهشتی و حزب جمهوری اسلامی به مواضعی داشتند که مشخص بودند. برای مثال به جمهوری دموکراتیک اسلامی که در اساسنامه شورای انقلاب ثبت شده، حمله می‌شد و هدف نیز مهندس بازرگان بود. این درحالی است که خود آقای بهشتی این اساسنامه را نوشته بودند. اگر سال ۶۰ بجای آقای بنی‌صدر، مهندس بازرگان رییس جمهوری می‌شدند چه بسا آن اتفاقات در خرداد ۶۰ رخ نمی‌داد و روند تاریخ به گونه دیگری نوشته می‌شد.

معتمدی مهر افزود: روشنفکران در ایران یک جریان چند‌دهه‌ای بودند و گرچه شاید ۷۰ سال هم عمر داشت اما به عنوان یک جریان اجتماعی محسوب نمی‌شد این درحالی است که روحانیت در کنار اینکه یک خود یک جریان به حساب می‌آمد یک نهاد اجتماعی نیز بود. عمر روحانیت در ایران بیش از ۲ هزار سال است و اینها بعد از ورود اسلام تنها دین خود را عوض کردند بنابراین یک نهاد اجتماعی قدیمی است که همبستگی اجتماعی می‌داند و سازماندهی طبقاتی دارد. این در حالی است که روشنفکران چنین ویژگی‌هایی نداشتند.

در ادامه ابوالفضل بازرگان معاون نخست وزیر دولت موقت در پاسخ به این سوال که شاهد ساده سازی و تک علتی دانستن انقلاب کلاسیک ایران در سال ۵۷ هستیم و آیا واقعا می‌توان اینگونه به انقلاب نگاه کرد گفت: انقلاب را یک فرد یا مجموعه نمی‌کند بلکه انقلاب می‌شود و زمینه‌های آن از قبل وجود دارد. انقلاب به وسیله مردم انجام شد و خیلی‌از افراد از جمله رهبری آن، مهندس بازرگان و حتی دکتر شریعتی نیز در آن تاثیر بسزایی داشت.

محمد حسین بنی اسدی در ادامه گفت: عوامل متعددی در انقلاب نقش دارند اما نمی‌توان به عوامل موثر کم توجهی کرد. این در حالی است که دکتر شریعتی توانست بمب انفجار انقلاب را در سراسر ایران روشن کند و اگر در این مسیر ملیون مشارکت بیشتری داشتند شاید جریان انقلاب به گونه‌ دیگری تمام می‌شد. اگر مهندس بازرگان نیز نخست وزیری را قبول کرد به این دلیل بود که از سرعت انقلاب بکاهد تا برای آرمان‌های جمعی که سال‌ها برایش تلاش شد کاری کند.

مهدی معتمدی مهر نیز در پاسخ به این سوال تصریح کرد: گرچه اندیشه مهندس بازرگان در انقلاب نقش داشت اما نهضت آزادی ایران در مهر ۵۷ اطلاعیه شاه باید برود داد. حتی اگر انقلاب نمیشد نیز شاه باید می‌رفت چرا که تحلیل‌ها و مصاحبه‌های مقامات این مسئله را نشان می‌داد و ساواک و ارتش دچار یک نوع اضمحلال شده بودند که یک سرباز با مخالفتش کل گروه را خلع سلاح می‌کرد. اما این نکته را نباید فراموش کرد که اگر مهندس بازرگان نبود ایران با مشکل نبود دولت مرکزی مواجه می‌شد. یا اجلاس گوادلوپ که مطرح می‌شود اشتباه است چرا که قبل از این اجلاس شاه از ایران فرار کرد و هیچکس نمی‌توانست جلوی انقلاب را بگیرد. مشکل اصلی امروز ما نیز صداوسیماست که باید ملی باشد تریبون به سایر گروه‌ها نمی‌دهد و همین مسئله باعث شده تا یک شبکه که دفترش اندازه یک اتاق نیست تاثیرگذارتر باشد. صدا و سیما و حاکمیت جمهوری اسلامی چه بر سر اعتماد مردم آورده که ساده‌ترین شایعات و دروغ ها از مردم پذیرفته می‌شود؟

 

Untitled 300x294در ادامه محمد حسین بنی اسدی در پاسخ به سوال سرگه بارسقیان مبنی بر نقدهای وارده به دولت موقت به خصوص اصرار مهندس بازرگان به تشکیل مجلس موسسان و بخشی از قانون اساسی که قرار بود تبیین شود اما نادیده گرفت شد تاکید کرد: خود من به مهندس بازرگان این مسئله را مطرح کردم و جواب ایشان این بود که قانون اساسی اگر در مجلس موسسان تصویب نشود از استحکام لازم برخوردار نخواهد بود. فردا بیش از چهار ماه روی قانون اساسی کار کردند تا هم دموکراتیک و آزادی‌های مردم در آن باشد و هم اصول اسلامی در آن مدنظر قرار بگیرد. کمااینکه هیچ‌گاه در آن قانون، بحث ولایت فقیه نبود اما وقتی فشارها زیاد شد که حتما قبل از تشکیل مجلس موسسان باید قانون اساسی ارائه شود مهندس بازرگان به ناچار نظر آیت الله طالقانی را قبول کردند.

بازرگان نیز در پاسخ به این سوال گفت: تشکیل مجلس موسسان جزو تکلیف دولت موقت بود که ابتدای انقلاب به دولت سپرده شد اما در نهایت رهبری انقلاب تغییر موضع دادند که مهندس بازرگان در گزارش دولت به این نکته اشاره کردند.

او در ادامه در پاسخ به این سوال که آیا اصلا تلاشی برای جلویگیری از تغییرات گرفته شد مطرح کرد: خود آقای خمینی سالها بحث ولایت فقیه را چه در پاریس و چه ابتدای ورودشان به ایران مطرح نکرد اما اینکه یک زمانی یکدفعه در مجلس خبرگان قانون اساسی از ولایت استفاده شد و رای آورد واقعا دست مهندس بازرگان نبود.

بنی اسدی نیز درباره این مسئله اظهار کرد: نقلی از مرحوم عزت الله سحابی و آقای بیات زنجانی می‌کنم.

آقای سحابی می‌گفتند که برخی از روحانیون از من میخواستند که نظر مثبت خود را درباره ولایت فقیه اعلام کن اما من اینکار را نمی‌کردم یا آقای بیات زنجانی می‌گوید من در جلسه شورای بازنگری قانون اساسی پیشنهاد دادم که مدت رهبری زمان دار باشد که ۱۴ رای هم آورد اما در جلسه بعد از دستور جلسه حذف شد و آقای هاشمی گفته بودند که تبانی صورت گرفته است.

برای انحلال نیز نامه ای نوشته و توسط ۱۳ ویز امضا شد که وقتی مهندس بازرگان آن را برای آقای خمینی می‌برد با مخالف ایشان روبرو می‌شود.

بعد از آقای بنی اسدی، مهدی معتمدی مهر نیز طبق روال جلسه به سوال پاسخ داد و گفت: در ایران وفای به عهد یک ارزش ایرانی و اسلامی است و مبانی دینی و قرآنی ما به این اصول تاکید می‌کند. خدا مهندس موسوی را از حصر نجات دهد اما هم اکنون مهندس موسوی نیز به دلیل پایبندی به آن عهدی که بسته قابل احترام است و مهندس بازرگان نیز به عهد خود وفادار بود ضمن اینکه پیش نویس آن قانون اساسی هم اکنون موجود است و شورای نگهبان دارای ۵ فقیه و شش حقوقدان بود و روش‌هایش اصلا به صورت کنونی نبود. گرچه نقدهایی نیز به آن پیش‌نویس وارد است اما بالاخره باید در یک مجلسی تکمیل می‌شد و مهندس بازرگان آن را به عنوان یک وفای به عهد از خود جاگذاشت.

 

motamedi1 300x294معتمدی مهر ادامه داد: آن پیش نویس هنوز یک ظرفیت برای جمهوری اسلامی است چرا که اعضای شورای انقلاب و بسیاری از فقیهان آن را امضا کردند و به عنوان یک سند حقوقی می‌تواند کشور را امروز از انسداد در بیاورد.

معتمدی مهر در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر بازپس دادن هواپیماهای F16 تشریح کرد: این مسئله در جلد ۹ خاطرات مرحوم دکتر یزدی موجود است و این قرارداد دقیقا در ۱۴ بهمن توسط دولت بختیار لغو شد و شورای انقلاب نیز روی آن تاکید داشت و خلاف آن را نوعی خیانت می‌دانستند چرا که این نقد به آه وارد بود که پول نفت را تسلیحات وارد می‌کند کمااینکه امروز نیز به جمهوری اسلامی این نقد را وارد می‌کنند که چرا در لبنان پول خرج می‌کند. البته هواپیمایی نیز ما تحویل نگرفتیم که بخواهیم آن را پس بدهیم. وقتی ما به فضای اول انقلاب بر می‌گردیم لغو این قراردادها جزو مطالبات مردم بود و بحث حمله عراق به ایران نیز ماه‌ها بعد مطرح می‌شود و حتی دکتر یزدی می‌گوید که ما از طریق منابع خود خبر داشتیم که عراق تحرکاتی دارد.

بنی اسدی در بخش آخر این جلسه در پاسخ به این سوال که آیا سنگ اندازی‌ها به دولت موقت پیش بینی شده بود؟ و مسئله استعفا نیز بارها توسط مهندس بازرگان مطرح شده بود، چه شد که آن استعفا مورد پذیرش قرار گرفت: تعدد مراکز قدرت برای ما پیش بینی شده بود. اما مهندس بازرگان خود را مسیول می‌دانست تا به دستورات رهبری و شورای انقلاب رسیدگی کند اما از همان روزهای نخست صداوسیما یک کودتا علیه مهندس بازرگان ترتیب دادند. روز ۱۳ آبان که سفارت توسط موسوی خوئینی ها و دانشجویان خط امام اشغال شد حملاتی نیز به دولت موقت صورت گرفت. که همان زمان جلسه با برزینسکی قرار بود برگزار شود تا ما راه‌های مالی خود را باز کنیم. وقتی آن اتفاقات رخ داد مهندس بازرگان متن استعفای خود را از کیف درآوردند که من از ایشان خواستم که کلمه قطعی را از آن حذف کنند و وقتی نامه توسط آقای ابوالفضل بازرگان به قم برده شد آقای خمینی آن استعفا را نپذیرفتند اما بعد از آن روز آقای خامنه‌ای، بهشتی و باهنر به قم می‌روند و بعد از دو ساعت مذاکره با حالت بدی خارج شده و دوباره وقتی که وارد میشوند چند دقیقه بعد با خوشحالی می‌گویند که دولت موقت استعفا داده است و ساعت یازده گرچه قرار نبود متن استعفا منتشر شود اما منتشر شد و آقای خمینی این مسئله را آن موقع در شرایط پیش آمده می‌پذیرند.

 

bazargan2 300x295ابوالفضل بازرگان در ادامه می‌گوید: مهندس بازرگان ابتدا علاقه‌ای به نخست وزیر شدن نداشتند اما بعد با اصرار این مسئله را قبول کردند و جزئیات این موضوع به صورت کامل در روزنامه ۱۶ بهمن شرق آمده است. مهندس بازرگان از ابتدا شرط گذاشت که من کسی نیستم که انقلابی عمل کنم و تنها به وظایف خود می‌پردازم بعدها هم انتقادی که به ایشان می‌شد همین مسئله را مطرح می‌کردند که من انقلابی نیستم. مشکلات را نیز هروقت به قم می‌رفتند به رهبری انقلاب می‌گفتند تا اینکه نامه را وقتی من به قم بردم جواب رهبری به آن نامه منفی بود. ما عادت‌ کرده‌ایم که همه چیز را یا سیاه یا سفید ببینیم و این موضوع چه درباره مصدق ، چه درباره کاشانی و چه درباره شخص آقای بازرگان نیز صدق می‌کند. فلذا نیاز است که قضاوت ما بر اساس تماما جزئیات تاریخ باشد.

مهدی معتمدی مهر نیز افزود: مهندس بازرگان نه قهر کرد نه اهل قهر کردن بود و استعفای ایشان نیز دلایل متعدد داشت که بعد از آن نیز خود را به رای مردم گذاشت و وارد مجلس شد. بازرگان در سال ۶۴ کاندیدای ریاست جمهوری شد و در سال ۶۶ نیز کاندیدای مجلس شد که آن نامه معروف منتشر شد. بازرگان قدرت را برای خدمت به مردم می‌خواست وقتی دید که نمی‌تواند به وظایف خود عمل کند از ساختار قدرت کنار رفت اما از اصرار خود برای تغییر در ساختار کوتاهی نکرد و عملکرد مهندس بازرگان نیز این مسئله را نشان می‌دهد که حتی وقتی نتوانست تغییرات را ایجاد به آگاهی بخشی پرداخت.

او افزود: بازرگان سنگ‌اندازی توده و مجاهدین را می‌دانست و آگاه بود که احزاب رقیب به او حمله می‌کنند اما این را نمی‌دانست که دوستانش نیز علیه او توطئه می‌کنند. زدوبندهای داخل قدرت برای مهندس بازرگان قابل تحمل نبود و همین مسائل باعث کناره‌گیری ایشان شد. بازرگان مسئولیت بزرگ اما توان کمی داشت و خود می‌گوید که من یک چاقوی بدون دسته‌ام و بعد ها نیز آقای خاتمی می‌گوید من یک تدارکاتچی هستم.

بنی اسدی نیز درهمین باره گفت: بازرگان شخصی مانند ماندلا و گاندی بود و برای قدرت ارزش ذاتی قائل نبود. مهندس بازرگان اصرار داشت که بعد از نخست وزیری برای ریاست جمهوری شرکت کند که با مخالف رهبری انقلاب روبرو شد و به مجلس رفت.

گزارش خبری: گفتمان بازرگان و چالش‌های چهل سالگی انقلاب

در مراسم سالگرد درگذشت اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران خانم دکتر الهه کولایی با عنوان «نوگرایی دینی و اندیشه بازرگان» ، آقای دکتر سیدعلی میرموسوی با عنوان «بازرگان از احیاگرایی تا پسا اسلام گرایی» ، آقای علی گرجی با عنوان «بازرگان،بزرگمردی از نوع سوم» و آقای دکتر هاشم آقاجری با عنوان «بازرگان،سیاست اخلاقی و جامعه محور» به ایراد سخنرانی پرداختند. در این مراسم که با عنوان «گفتمان بازرگان و چالش های چهل سالگی انقلاب» روز ۲۷ دی ماه ۱۳۹۷ در کانون توحید تهران برگزار گردید، جمع کثیری از اقشار مختلف جامعه و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی نظیر جلال جلال زاده، فائزه هاشمی، فیض اله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، لطف اله میثمی، محمدامین هادوی، محمدحسین رفیعی، محمود عمرانی، محمدی اردهالی، فریدون سحابی، محمدمهدی جعفری، محمدجواد مظفر، صدیقه وسمقی، مقصود فراستخواه،فاطمه هاشمی، محمدجواد روح، مرتضی الویری، الهه مجردی،عبدالمجید معادیخواه و محمدجواد حجتی کرمانی حضور داشتند. اولین سخنران مراسم دکتر الهه کولایی بود که بازرگان را مردی از تبار نوگرایان دینی در کشور دانست که به نسل نواندیشان در جهان تعلق داشت. وی با اشاره به اینکه نیازمند تبار شناسی مدلی از توسعه به عنوان دین، و مردم سالاری به نام دین، و افرادی مثل مهندس بازرگان برای رسیدن به چنین تجربه ای بسیار تلاش کردند. آنچه ضروری است که در این تبار شناسی به آن توجه به کنیم اینکه ایشان کوشیدن پاسخ هایی چرایی عقب افتادگی جامعه خودشان را از خلال آموزه های دینی استخراج بکنند. این دغدغه اساسی اندک کسانی مثل سید جمال الدین اسد آبادی بود که در تمامی کشورهای اسلامی به باز اندیشی دینی، زدودن خرافات، بازخوانی دینی و تلاش برای پیدا کردن پاسخ ها برای نیازهای جوامع اسلامی مبادرت ورزیدند. اولین سخنران مراسم دکتر الهه کولایی بود که بازرگان را مردی از تبار نوگرایان دینی در کشور دانست که به نسل نواندیشان در جهان تعلق داشت. وی با اشاره به اینکه نیازمند تبار شناسی مدلی از توسعه به عنوان دین، و مردم سالاری به نام دین، و افرادی مثل مهندس بازرگان برای رسیدن به چنین تجربه ای بسیار تلاش کردند. آنچه ضروری است که در این تبار شناسی به آن توجه به کنیم اینکه ایشان کوشیدن پاسخ هایی چرایی عقب افتادگی جامعه خودشان را از خلال آموزه های دینی استخراج بکنند. این دغدغه اساسی اندک کسانی مثل سید جمال الدین اسد آبادی بود که در تمامی کشورهای اسلامی به باز اندیشی دینی، زدودن خرافات، بازخوانی دینی و تلاش برای پیدا کردن پاسخ ها برای نیازهای جوامع اسلامی مبادرت ورزیدند. این استاد علوم سیاسی با ارائه تعریفی از نوگرایی دینی آن را جریانی عنوان نمود که در برابر جریان مدرنیته می کوشد تا علل عقب ماندگی جوامع اسلامی را بیابد و از طریق آموزه های دینی بدنبال پاسخهایی برای نوسازی فکری و توسعه قرار بگیرد. وی با اشاره به اینکه ما اولین ملت آسیایی هستیم که انقلاب علیه استبداد را تجربه می کنیم و حاصل آن قانون اساسی بود که البته نتوانست مشروطیت را به دنبال داشته باشد، توضیح داد که با شروع دوران پهلوی با نوعی از نوگرایی مواجه می شویم که یک کپی صرف از آموزه های غربی بود. دکتر کولایی ادامه داد: دین داران نواندیش در مواجهه با علم جدید و جهان مدرن دین را ناکارآمد و ناتوان نمی دانند و تلاش می کنند با خوانش های به روز پاسخ های همه عوارض عقب ماندگی را پیدا کنند. جریان نوگرایی دینی از سوسیالیستهای خداپرست تا نهضت آزادی در امتداد چنین خطی می کوشند که پاسخ عقب ماندگی ایران را در متن آموزه های دینی جستجو کنند و از دل دین پاسخ مناسب را عرضه کنند. از دیدگاه این سخنران، انقلاب اسلامی در واقع پاسخی است به سیاست نوسازی غرب گرایانه ای در دوره پهلوی با نادیده گرفتن مولفه های اسلامی کشور شکل گرفته و انکار این مولفه های دینی و هویتی آثار خود را در جریان انقلاب اسلامی و فعالیت شخصیتهای بارز جریان نوگرایی دینی نظیر مرحوم مهندس بازرگان نمایان می سازد. دکتر کولایی اضافه کرد: مهندس بازرگان چه در دوران کوتاه نخست وزیری خودشان و چه پس از آن که استعفاء از دولت دادند اعتراضات خود را به روندهای غیرعقلانی و غیراخلاقی ادامه دادند و به دلیل ارتباط نزدیک و مداومی که با قرآن داشتند شجاعانه در برابر این رفتار ها ایستادگی کردند چراکه ایشان قدرت را به عنوان ابزاری برای تحقق آرمان های دینی برآورد می کردند و این درس بزرگی است که بدانیم نسبت عالم سیاست با احلاق چیست وآیا ساختارهای سیاسی و اقتصادی توسعه نیافتگی با تغییر پسوند می تواند تغییری رو به توسعه یافتگی داشته باشد؟ تجربه نشان داد که ما نمی توانیم خود را از جوامع سیاسی جدا کنیم و البته تجربه مهندس بازرگان بویژه دیدگاههای ایشان در اواخر عمرشان نشان داد که ما باید این تجربه آمیختگی مفاهیم دینی با مفاهیم سیاسی را به هر ترتیب بدست می آوردیم. الهه کولایی با اشاره به تجربه دوم خرداد ۷۶ مطرح نمود که نوگرایی دینی در این مرحله از فاز انقلابی وارد یک فاز اصلاحی می شود و همین تجربه به آموخت که ما نیازمند بازخوانی همه جانبه تجربه هایمان در سالهای گذشته هستیم. دموکراسی یاد گرفتنی است و آموزش نیازمند تداوم و پایداری و خسته نشدن است. ما از تجربه های ارزشمندی که پیرامون ماست می توانیم یادبگیریم. ما نیازمند پرهیز از دامن زدن به عواطف و احساسات هستیم. ملت بزرگ ایران به دنبال چهل سالگی انقلاب اسلامی که نیاز به بازخوانی آن دارد تا بداند که چه می خواستیم و به کجا رسیدیم. سخنران بعدی مراسم آقای دکتر سیدعلی میرموسوی استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید بود که سخنرانی خود را با این هنوان آغاز نمود: درود بر روح و روان بزرگ مرد آزاده و آزادی خواه ایران، دبیر کل نهضت آزادی، استاد فقید، مرحوم مهندس بازرگان و تسلیت به مناسبت درگذشت همسر آن فقید. سیدعلی میر موسوی با این پرسش آغاز کرد که؛ گفتمان بازرگان چیست؟ آیا این گفتمان دچار دگرگونی شده؟ عناصر پایدار و کارآمد آن برای وضعیت کنونی ما چیست؟ و اینکه چه پاسخی برای چالش‌های کنونی از آن می توانیم انتظار داشته باشیم؟! به اعتقاد این استاد علوم سیاسی اندیشه بازرگان در پاسخ به زمینه‌های فکری و اجتماعی و سیاسی شکل گرفت و همگام با تحولات دچار تحول شده است. این تحول در منظومه اندیشه بازرگان با حفظ انسجام و عناصرپایدار تفکر ایشان است که می‌توانیم گفتمان او را بر اساس آن تعیین کرده و از سایر گفتمان ها متمایز کنیم.گفتمان بازرگان؛ نو اندیشی دینی، تجدد خواهی و اصلاح طلبی مذهبی است که در مرزبندی با دو گفتمان شکل گرفته است. اول گفتمان مدرنیسم و تجددخواهی آمرانه و دوم گفتمان اسلام‌گرایی آمرانه. گفتمان بازرگان در جوانی در تقابل با گفتمان مدرنیزاسیون آمرانه و در سنین سالخوردگی در تقابل با اسلام آمرانه قرار می گیرد   دکتر میرموسوی عنوان نمود: استاد فرهنگ رجایی در کتاب؛ اسلامیزم و مدرنیزم، اندیشمندان مذهبی که با دغدغه اسلام به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداخته‌اند را در چهار نسل بررسی می‌کند: نسل احیا گرای دینی، نسل اسلام انقلابی، نسل اسلام‌گرا، نسل پسا اسلام گر.ا. نسل اول: در واکنش به موج تضعیف باورهای مذهبی که برخواسته از نوعی برداشت مذهب ستیزانه از تجدد بوده شکل گرفت.نمایندگان دو شاخه از این جریان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی بعنوان نمایندگان محافظه کار حوزوی و شاخه دوم این جریان مرحوم مهندس بازرگان بودند که در این دوران دغدغه های فرهنگی و اجتماعی داشتند.. نسل دوم: در پی سیاسی شدن مذهب درواکنش به ایدئولوژی‌های مارکسیتی و در تقابل با رژیم شکل گرفت و به دنبال ارائه یک ایدئوژی اعتراضی در برابر رژیم و در راستای تغییر آن بود از مفاهیم چپ مایه می‌گرفت. در شاخه حوزوی آیت الله خمینی و در شاخه نوگرا مرحوم شریعتی نمایندگان شاخص آن بودند..نسل سوم: پس از انقلاب اسلام‌گرایی بعنوان یک ایدئولوژی که در صدد ارائه مدلی برای حکومت براساس اسلام بود و جنبه فقاهتی آن برجسته بود و در پی صورت بندی مفاهیم جدید در چهارچوب ایدئولوژی اسلامی بود. این ایدئولوژی در طی چهل سال پس از انقلاب دچار چالش‌هایی شد که می‌توان گفت یکی از وجوه مهم گفتمان مرحوم بازرگان به‌نوعی مرزبندی با این گفتمان و با آموزه های آن بود.. نسل چهارم: از دهه هفتاد به بعد در پی بن بست ها و ناکامی هایی که اسلام گرایی با آن روبرو شد پدیدار و از صورت بندی ایدئولوژیک از اسلام فاصله گرفت و در پی بازاندیشی آموزه‌های اسلامی در چهارچوب اقتضائات، نیازها و پرسش‌های وضعیت کنونی بود و به دنبال یک تفسیر سازگار از دین با آموزه‌ها و ارزش‌های دنیای جدید به ویژه حقوق‌ بشر و دموکراسی ارائه کند.. سیر تحول فکری مرحوم بازرگان را می‌توان بر اساس مناسباتی که با این چهار نسل داشته تحلیل کنیم. وی سپس به این نکته اشاره نمود که: بهترین توصیفی که می توان از گفتمان بازرگان در این چند مرحله ارائه کنیم، تعبیر خود ایشان با استعاره لولا بیان کرده و موسسین نهضت آزادی ایران را در حکم لولا و مفصل معرفی می‌کند. نسلی که می خواهد با نسل قدیم بعنوان نسلی ایستا و محافظه کار و از سویی به نسل جدید که به آینده می‌اندیشد و به قول ایشان استقلال و استقرار پیدا خواهد کرد ارتباط پیدا کند. استاد دانشگاه مفید در بخش دیگری از سخنرانی خود بیان بیان کرد که در عرصه عملی، بازرگان واسطه‌ای میان نسل جدید و تحصیل کرده با نیروهای سنتی است. در مرحله بعدی میان نیروهای ملی و نیروهای مذهبی و در مرحله آخر میان مردم و نیروهای انقلابی است. در عرصه فکری نیز در سه مقوله کلی می توان پروژه ایشان را جای داد: ۱- مقوله آشتی علم و دین؛ در راستای یک هدف مشترک تحت عنوان «کشف حقیقت درباره طبیعت و زندگی انسان در زمین» و شناسایی عقل بعنوان مناسب ترین لولای عقل و دین بود. ۲- مقوله تفسیر عقلانی و نواندیشانه از دین؛ نگرش بازرگان به رابطه میان انسان و خدا که مناسب ترین واسطه میان انسان و خدا را آزادی و اختیار معرفی می کند. ۳- مقوله ارتباط صحیح دین با حوزه عمومی است؛ که کوشش وی بر آن بود که نشان دهد دین و حوزه عمومی از راه پیوند صحیح با هم مرتبط هستند و این پیوند همواره می بایست مورد توجه قرار گیرد. دکتر سیدعلی میرموسوی ابراز داشت یکی از ابعاد اندیشه مهندس بازرگان که در چالش کنونی می‌شود به آن توجه زیادی کرد: پیوند دین با حوزه عمومی است که البته این بخش از اندیشه بازرگان را می‌توان بعنوان محکمات اندیشه وی شناخت که دچار تغییری جدی نشده است. در ارتباط با نسبت دین و حوزه عمومی، سه تصویر می تواند وجود داشته باشد. ۱- تصویری جهان سکولار، دین را بیشتر به حوزه خصوصی محدود می کند. ۲- تصویری که در دوره جمهوری اسلامی مطرح شد و در پی اعمال آمرانه دین بود. ۳- تصویری که مهندس بازرگان ارائه کرده که دین در حوزه عمومی همواره حضوری غیر آمرانه و از بالا به پایین داشته باشد.. وی با بیان این نکته که گفتمان بازرگان اساسا در حوزه رابطه دین و حوزه عمومی، میانه روی است ادامه داد: در آثاری مانند مقاله حکومت از پایین و یا جوانان و بازی سیاست در پی طرح این ایده است که به شکل آمرانه نمی توان تحولات را ایجاد کرد، چه این تحولات در راستای متجدد کردن جامعه باشد و چه در راستای دینی کردن جامعه. بخش پایانی سخنرانی سیدعلی میرموسوی به دو فراز از سخنان مهندس بازرگان اختصاص داشت: « اینک که از زندگی بردگی و ظلم و ننگ و از تسلط سفلگان به تنگ آمده ایم و هر روز و هر ساعت با مشاهده مظاهر ستمگری و بدبختی اعصابمان کوبیده می شود و چون مرغی خود را به قفس می زند و در پی راه فرار و چاره جویی و نجات می گردیم، بیاییم در راه یک برنامه مقدس و مطمئن ولی مشکل، پرافتخار قدم برداریم و وجدان خود و خدای خود را خشنود سازیم. راه طولانی و پرمرارت است ولی دوری و خار راه دوست از شهد و عسل شیرینتر است. ما پیشقدم می شویم همقدم هم خواهیم یافت…» « ترازنامه چهل و اند سال استبداد متلاطم پس از مشروطیت به رسوایی و لرزانی و لغزش منتهی شده است،اکثریت مردم زیر فشار ظلم و فقر و ننگ به تنگ آمده اند و راه نجات و رهبر و برنامه می جویند…» سومین سخنران بیست و چهارمین سالگرد درگذشت مهندس بازرگان آقای علی گرجی از اعضای نهضت آزادی ایران بود که با اشاره به آیات ۲۰ و ۲۱ سوره یس، شرح حال مهندس بازرگان را منطبق بر همین آیات مبارکه دانست. وی با یادآوری بیش از ۳۵۰ عنوان کتاب و مقاله و سخنرانی ارزشمند ایشان عنوان نمود که این حجم انبوه از آثار در تناوب متناسب و در حرکتی مستمر در زندگی ایشان بوده است به نحوی که منحنی خلق آثار ایشان در حرکتی بلندمدت و با فراز و فرودهای کم دامنه بوده و شاید بتوان گفت حتی این منحنی بصورت خط نمود پیدا میکند که نظم و برنامه ریزی دقیق در زندگی مهندس بازرگان می باشد. علی گرجی با تقسیم بندی انسانها بر اساس نسبت شخصیت وجودی شان و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری آن مبتنی بر محیط و تاریخ و مردم به سه دسته متمایز، اشاره کرد که انسانها یا شخصیتشان از وجود فیزیولوژیکی آنها کوچکتر است یا هم شان است یا بزرگتر. این گروه یا نوع سوم از انسانها کسانی هستند که با مرگ، زندگی شان خاتمه نمی یابد و در طول زمان جاری می ماند. بر این اساس مهندس بازرگان نیز در خیلی بزرگانی نظیر اندیشمندان، ادیبان، فیلسوفان، مخترعین و دانشمندان در سلک نوع سوم انسانها قرار می گیرد. وی با تیترنگاری وجوه متمایز شخصیتی بازرگان دلایل خود را برای این طبقه بندی اینگونه توضیح داد که سبک نگارش، صراحت و شجاعت در گفتار، اولویت مصالح ملی، انصاف در برخورد با مخالفین و حتی دشمنان، آینده نگری و پیش بینی، صداقت و راستی در عمل از جمله خصائصی هستند که ایشان را وجد این طبقه بندی می کنند.         این عضو نهضت آزادی ایران ابراز داشت که مهندس بازرگان برای تک تک جملاتی که می گفت و می نوشت تعمق و تفکر می کرد، اهل پرده پوشی نبود اما با رعایت ادب و احترام و موازین اخلاقی حرف و نظرش را صریح بیان می کرد، در چالش با حاکمیت اسلام را برای ایران می دانست و حتی استعفایش را هم بخاطر منافع کشور و انقلاب مطرح نمود، در مقابل دینداران آتشین و ضد دینهای بازهم آتشین هیچگاه از مسیر عدل و انصاف خارج نشد و هرگز به واکنش متقابل تن در نداد، چه قبل و چه بعد از انقلاب هرآنچه که بعنوان تذکر و نگرانی مطرح می کرد ناشی از نگاهش به آینده بود و البته بر صداقت گفتار و رفتارش همگان شاهد و گواه بوده و هستند. علی گرجی با بیان خاطره ای از دبیرکل فقید و بنیانگذار نهضت آزادی ایران به جمله ای از ایشان به این مضمون اشاره کرد که: « ما وقتی صحبت از آزادی و حقوق مردم می کنیم، برایمان یک ابزار نیست که با آن مخالفان یا رقیبانمان را سرکوب و ملامت کنیم. در این مسیر هر مقدار هم که از آزادی ها و حقوق ملت تامین شود، از آن استقبال می کنیم…» به گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران، آخرین سخنران مراسم نیز آقای دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس بود که شخصیت مهندس بازرگان را بر پایه چهار رکن دینداری، علم و تخصص، روشنفکری و سیاست ورزی توصیف کرد و سخنان خود را بر مبنای رکن چهارم این توصیف یعنی سیاست ورزی با این مبحث آغاز نمود که شاید اصطلاح سیاست اخلاقی در بادی نظر اصطلاحی ناسازواره و پارادوکسیکال به نظر برسد، زیرا معمولاً تعریفی که ما از سیاست داریم عبارت است از کنش به قدرت، در حالی که اخلاق چیزی جز کنش سیاست گریزانه، انزوا طلبانه و تنزه طلبانه نباشد. دکتر آقاجری در بیان دیدگاهش به اخلاق عنوان داشت: در اخلاق سنتی و زاهدانه و صوفیانه ما، پرهیزکاری، دوری از دنیا، و پرهیز از هرگونه درگیری در متن سیاست، پذیرفته شده نیست. گویا با صفت اخلاقی ناسازگار است.و شاید به خاطر همین در جامعه دینی ما، در حوزه های مذهبی ما، کتابهایی مثل معراج السعاده و … به خصوص از قرن چهارم و پنجم هجری به بعد نوشته اند. هنگامی که وقت عمل فرا می رسد و موقعیتی به وجود می آید این مردان دین و اخلاق را در عرصه سیاست، مشاهده می کنیم و به تجربه دریافتیم که در عمل ضد اخلاقی ترین کنش ها و افعال را به نمایش می گذارند. به طوری که این نوع بی اخلاقی حتی از کنش های سیاست مدار های عرفی نیز شدیدتر و غیر اخلاقی تر است. تلقی که من در مفهوم سیاست اخلاقی از اخلاق مورد نظر قرار می دهم، چیزی نیست جز نوعی اخلاق ارتباطی میان سوژه های برابر صاحب حق و کرامت. اخلاق آنچنان که در گفتار و کردار ویژگی های تحقق بخش به انسان متحقق می شود. و ارزیابی اخلاقی کنش، ارزیابی انجام وظائف و اصول تجسد یافته در گفتار و کردار است. با این تعریف کنش اخلاقی کنش معطوف به دیگری است. دیگری که با ما به عنوان فاعل و عامل اخلاقی در نوعی برابری بسر می برد و رابطه برابر حقوق صاحب حق و صاحب کرامت، رابطه اخلاقی است. هرگاه این رابطه تبدیل بشود به رابطه سوژه ها ی نابرابر و رابطه مبتنی بر قدرت، و نتیجه آن سلطه یکی بر دیگری است، در این صورت ما شاهد یک موقعیت غیر اخلاقی هستیم. از طرف دیگر، سیاست، رابطه قدرت است. سیاستی که به مفهوم رابطه قدرت باشد، چیزی نیست جز نوعی تناسب سلطه میان سوژ ه های نابرابر که یکی آمر است و دیگری مأمور. در این صورت چنین مفهومی از سیاست، تقابل و تضاد ذاتی دارد با آن مفهومی از اخلاق که عرض کردم.         این استاد تاریخ اضافه کرد: اما بین سیاست معطوف به قدرت، با نوع دیگر سیاست که سیاست رهایی و سیاست معطوف به تعالی خود و دیگری است، نه تنها تناقضی وجود ندارد، بلکه این نوع سیاست با آن نو ع اخلاق تلازم دارد. در این چارچوب سیاست اخلاقی چیزی نیست جز سیاستی که معطوف به تغییر زندگی است نه تسخیر قدرت. سیاستی که معطوف به رهایی است، رهایی از تمام عوامل سد کنندۀ خودشکوفایی بشری و تحقق خود آدمی. سیاست رهایی ملی، و ضد استعماری، سیاست رهایی دموکراتیک و ضد استبدادی، سیاست رهایی طبقاتی و ضد استثماری. این سیاست همان اخلاق است و سیاستمداری این چنین سیاستمدار اصول محور است. وی ادامه داد: سیاستی که بر اساس تسخیر قدرت ایجاد شود، نهایتاً جامعه ای را ایجاد می کند که نتیجه آن استبداد است. نتیجه آن رابطه سرکوب و زور و در نتیجه نابودی عدالت و کرامت و خودشکوفایی انسانی و تمام آن آرمانهایی که هم هدف یک سیاست راستین رهایی بخش است و هم هدف یک اخلاق رهایی بخش است.این سیاست و این اخلاق یک ویژگی دیگری هم دارد آن این است که سیاست از پایین است. اگر ما با یک نظام سیاسی استبدادی روبه رو هستیم. باید ابتداء ستون پایه های اساسی آن را از بین ببریم تا آن سقفی که بر این ستون پایه ها استوار است ؟؟؟ جامعه یی که قرار است در سطح کلان در آینده ساخته شود، از هم اکنون میان کنش های اجتماعی میان کوچکترین و خرد ترین سطوح و جمعی و انجمنی گرفته تا بالا همین ها است که مشخص می کند ما در آینده به کدامین سمت خواهیم رفت. دکتر آقاجری با اشاره به شخصیت سیاسی و دینی مهندس بازرگان عنوان داشت: اینجاست که ما به مهندس بازرگان می رسیم. مهندس بازرگان سیاست ورز بود نه سیاست باز. سیاست او سیاست اصول محور بود نه قدرت محور. اگر ما امروز بعد از چهل سال ، تجربه دولت موقت بازرگان را احصا می کنیم و مورد داوری قرار می دهیم و تمام آن ستمها و ظلم هایی را که بر او رفت محکوم می کنیم چیزی نیست جز کارنامه یک سیاستمدار اصول محور که در نهایت پیروزی از او است، همچنان که ما امروز یاد مصدق بزرگ را گرامی می داریم. علیرغم نیم قرن ظلم و ستم و جفا در هر دو رژیم بر آن مرد بزرگ و سند بزرگ شرافت خواهی و آزادی خواهی در میان ایران و ملت ایران رفت. رمز ماندگاری مصدق و بازرگان و کسانی مانند اینان چیزی نیست، جز سیاست ورزانی اصول محور. سیاست ورزانی که در همه شرایط، چه آن هنگام که پایین بودند، در کوچه و بازار و در زندان و در دانشگاه و در تبعید، و چه در زمانی که در دولت بودند، نوعی توحید می بینید. یکی از نامهای مستعار بازرگان قبل از انقلاب، عبدالله موحد بود. یعنی یکتایی و یک تویی در همه عرصه ها، بر اساس یک پرنسیپهای مشخص که تحت هیچ شرایطی این پرنسیپها را فداء نمی کند و باید اعتراف کنیم آنچه که پیر در خشت خام می دید، ما بعد از چهل سال اکنون داریم در آینه می بینیم. دکتر آقاجری در بخش پایانی سخنرانی خود تاکید نمود: مهندس بازرگان به عنوان یک سیاست ورز اصول محور و اخلاقی در تجربه ای که در طول عمر پربرکتش داشت، اعتقاد داشت نهاد سازی مدنی از پایین باید باشد. از پایین باید استبداد را بلا موضوع کرد، از پایین باید اخلاق سلطه پذیری را تغییر داد و این معنای همان آیه است که ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم. اگر ستم پذیر و مظلومی نباشد، ظالمی هم نخواهد بود. سیاست اصول محور و جامعه محور از پایین، مربوط به کنش، برابری، احترام متقابل، نفی تحمیل عقیده خود به دیگری و تمام چیزهایی که ما می خواهیم در آینده در دستگاه حکومت ببینیم باید از هم اکنون در سطوح پایین جامعه ایجاد کرد. مهندس بازرگان هم با گفتار و هم با کردار و هم با قلم و هم باعمل این را دنبال کرد.

همایش روحیات و خلق و خوی ایرانیان

هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه اول
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه دوم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه سوم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه چهارم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه پنجم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه ششم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه هفتم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه هشتم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه نهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه يازدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه دوازدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه سيزدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه چهاردهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه پانزدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه شانزدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه هفدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه هجدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه نوزدهم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه بيستم
هم‌انديشی در مورد « روحيات و خلق و خوی ايرانيان »، جلسه بيست و یکم

گزارش خبری: مهندس بازرگان و اصلاحات جامعه محور

مراسم بیست و ششمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، به دلیل محدودیت‌های ناشی از کرونا به صورت آنلاین و ویدئو کنفرانس در تاریخ دوم بهمن ماه ۱۳۹۹ برگزار شد. در این مراسم محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، مصطفی تاج‌زاده، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و فعال ملی مذهبی و حسین نورانی نژاد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران به سخنرانی پرداختند. سخنران نخست این مراسم، مهندس محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران ضمن گرامیداشت یاد و راه پیشگامان نهضت آزادی ایران همچون احمد صدر حاج سیدجوادی، رحیم عطایی، عباس رادنیا، مهندس عباس امیرانتظام، مهندس عزت الله سحابی، شهید دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و همچنین دکتر غلامعباس توسلی، عنوان مراسم را راهبردی که در سال های اخیر با توجه به چالش های پیش روی اصلاح طلبان درقدرت برای بازگشت به اندیشه تاریخی اصلاح طلبی مطرح شده است بیان نمود. ایشان به بیان نسبت اصلاح‌طلبی معاصر با اندیشۀ مهندس بازرگان پرداخت و بینش و منش وی را یکی از الگوهای الهام بخش اصلاح طلبی برای نسل تحول‌خواه جامعه در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در دهه های اخیر دانست. او در ادامه افزود: “دغدغه او [مهندس بازرگان] و یارانشان از همان شهریور ۱۳۲۰ بر دو عامل اصلی عقب ماندگی جامعه ایران یعنی «استبداد سیاسی» و پیرایه ها و خرافات مذهبی هزار ساله «استبداد دینی» متمرکز بود.”ایشان در ادامه دستاورد این تلاش ها از دهه بیست تا بهمن ۵۷ و تعامل با روحانیون مبارز و مشارکت همه احزاب و گروه‌های اجتماعی و عموم آحاد ملت ایران را در ۲۲ بهمن ۵۷ و حذف نماد «استبداد سیاسی» و طی شدن «گام اول» رفع مانع توسعه یافتگی ایران دانست و ابراز داشتند:” اما پس از سال ۵۸، در عمل نظریه ولایت فقیه و سپس ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی اضافه شد و همان نگاه تاریخی اسلام فقاهتی شیخ فضل الله نوری مورد عمل مسئولان قرار گرفت. پیامد آن در چهار دهه گذشته به تدریج نادیده گرفتن بسیاری از اصول قانون اساس گردیده است که حقوق اساسی ملت ایران و مطالبات تاریخی ملت چون «آزادی و حاکمیت ملت» را تضمین می‌کند.” وی پیامد های این فرایند را بحران های گسترده در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و… دانست.دبیرکل نهضت آزادی ایران در ادامۀ سخنانشان به بیان رویکرد مهندس بازرگان و یارانشان در قبال چنین روند انحرافی از آرمانهای انقلاب و اصول قانون اساسی و رویدادهای بعد از اتقلاب پرداختند و آن را اینطور بیان کردند: آگاهی بخشی در مقابل اقدامات خلاف مصالح و منافع ملی : تاکید بر «جمهوری دموکراتیک اسلامی» مصوب شورای انقلاب و تایید رهبر فقید انقلاب، مخالفت با اشغال سفارت آمریکا و ادامه جنگ تحمیلی بعد از پیروزی خرمشهر، تاکید بر سیاست اسلام برای ایران در قبال ایران برای اسلام در سیاست خارجی و در منطقه و…آگاهی بخشی برای نشان دادن ریشه های نظری انحراف از آرمان های اصلی مردم در انقلاب «آزادی و حاکمیت ملت»: اثر «انقلاب ایران در دو حرکت»، چگونه «همه با هم، به همه با من»تبدیل شد (۱۳۶۱)، اثر «گمراهان»، سرگذشت و سرنوشت حاکمیت کلیسا و روحانیت در قرون وسطی (۱۳۶۲)، نشریه نهضت آزادی ایران با عنوان «تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه» (۱۳۶۶)، و آثار متعدد دیگر ایشان در مجموعه آثار جلدهای ۲۲، ۲۳ و۲۴ با عنوان «انقلاب اسلامی ایران (۱)، (۲) و (۳)» و جلد های ۲۵ و ۲۶ با عنوان « بازیابی ارزش‌ها (۱) و (۲)» و نهایتا در «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء» و تاکید بر ضرورت جدایی نهاد دین و روحانیت از قدرت بر اساس آموزه های قرآنی.آگاهی بخشی در عرصه سیاسی: بعد از حضور در دولت موقت انقلاب و شورای انقلاب، حضور در انتخابات مجلس اول و ارایه چند سخنرانی راهبردی و ضمن دفاع از حقوق اساسی ملت مصرح در قانون اساسی به ریشه‌های انحراف اشاره می‌کند، حضور در انتخابات مجلس دوم و طرح مطالبه قانونی و برحق مردم برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم و پیامد های خشونت بار آن در مجلس اول، نامزدشدن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ و رد صلاحیت ایشان توسط شورای نگهبان و پیامد های آگاهی بخشی آن در عرصه عمومی، بیانیه ها و برگزاری مراسم ها برای آگاهی بخشی در مسایل مهم مورد نیاز جامعه، تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» در سال ۶۵ و نهایتا ارسال نامه مشفقانه به رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۶۹ و پیامد های آگاهی بخش و البته پذیرش هزینه های سنگین آن، تشکیل نهاد «تلاشگران تامین آزادی انتخابات» با جمعی از نیروهای ملی و مسلمان در سال ۱۳۶۵ برای حضور آگاهی بخش درانتخابات مجلس پنجم و ریاست جهوری سال ۷۶ و صدور بیانیه های آگاهی بخش و دفاع از حقوق اساسی ملت «آزادی و حاکمیت ملت» و…ایشان ابراز داشتند در شرایطی که حضور در قدرت به صورت محدود یا غیرممکن باشد، راهکار «اصلاحات جامعه محور» پیش روی ماست و افزودند:”نگاه «جامعه محور» در مقابل نگاه «قدرت محور» بعد از سال ۹۶ مطرح شد که اصلاح طلبان به اندیشه تاریخی اصلاحات برگردند و با تقویت جنبش اجتماعی فرایند گذار به دموکراسی تقویت شود. برنامه اصلاحات جامعه محور، تداوم همان اصلاحات تاریخی است. اگر نتوانستیم در قدرت برنامه توسعه سیاسی و دستیابی به مطالبات تاریخی و قانونی مردم را محقق سازیم، ضرورتا بازگشت به راهبرد اصلی اصلاحات در جامعه باید مورد توجه قرار گیرد.” در پایان ایشان با آرزوی تحقق ایرانی آزاد و آباد، جمله مشهور مرحوم دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل فقید نهضت آزادی ایران را تکرار نموده و گفتند:” اصلاحات تا کنون راه طولانی داشته و راه طولانی تری هم پیش رو خواهد داشت. ما باید به آینده امیدوار باشیم و به خداوند بزرگ توکل کنیم تا این فرایند طی شود.”   سخنران بعدی مراسم، خانم فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و فعال ملی مذهبی بودند و سخنان خود را با این کلمات که اصلاحات جامعه محور از جمله واژگان ترکیبی جدیدی در ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران است که نیاز به بازتعریف دارد آغاز نمودند. ایشان اصلاحطلبی اجتماعی و سیاسی را به مثابه یک جریان تاریخی که در ایران معاصر بوده است، مورد تحلیل و بررسی قرار داد و به بیان مدل‌های اصلاحطلبی پرداخت: 1- مدل حکومتی که به اصلاحاتی گفته شده که که منشاء رویداد آن به دولتمردان و حکومت باز گشته و می گردد. در قبل از انقلاب : چهره های شاخص این رویکرد اصلاحی را به لحاظ روش و نوع اصلاح طلبی می توان در اصلاحات معروف عباس میرزا و قائم مقام فراهانی،اصلاحات دوران پهلوی ( رضاشاه و محمدرضا پهلوی ) و در بعد از انقلاب آقای خاتمی واصلاح طلبی ایی مرسوم که تا به امروز بیش از دو دهه از تاریخ سیاسی ایران بعد از انقلاب را از خودش متاثر کرده، دانست. این رویکرد در هر سه مقطع رویداد خود توانست رشد ، توسعه و تغییراتی را به همراه داشته باشد اما از تغییرات بنیادین در ساختارها و درحل مسائلی که جامعه‌ با ان مواجه بود، ناتوان ماند و ناتوان مانده است.2- مدل غیرحکومتی : اندیشه اصلاحی سیدجمال، مصدق و موازنه منفی و مشی پارلمانتاریستی مهندس بازرگان در قبل از انقلاب و اصلاحات گام به گام او در بعد از انقلاب در این گروه جای دارند. گفته میشود اصلاح طلبی به شیوه مدرن با مصدق آغاز شده و اساسا توسط او بنیان نهاده شده است. در ادامه ایشان به بیان مدل‌های ورود مهدس بازرگان به سیاست پرداختند و بیان نمودند که حتی هنگامی که مهندس بازرگان ورود به قدرت را می‌پذیرد، برای او واجد ویژگی های زیر بوده است : 1- احساس تکلیف در برابر مردم.2- وسیله ای برای پیشبرد اهداف، قدرت وسیله نه هدف.3- عدم اعتقاد به در قدرت ماندن بهروسیله و تحت هر شرایط . قدرت برایش اصل نبود بنابراین وقتی دید امکان بهره گرفتن درست از ان وجود ندارد ان را وانهاد و استعفاء داد.4- استفاده از قدرت برای هموارسازی روند دمکراتیک شدن جامعه.5- اخلاق را در عرصه مبارزات، کار و فعالیت، و حتی دین مقدم بر هر چیزدانستن. غایت دین گرایی بازرگان اخلاق مداری او بود که عرصه ای بس مهم برای به آزمون نهادن و محک تمامی افراد ، نحله ها و جریانات در زمانی است که در قدرت سیاسی قرار می‌گیرند. و در ادامه افزود: برای بازرگان هیچگاه قدرت اصل نبود. اگر هم بر روی استبداد و قدرت استبدادی متمرکز شده به دلیل ان بوده که معتقد بوده تا استبداد هست نمیتوان سایر وجوه جامعه و انسان را درست کرد ولی در دوره اخر حیاتش به این جمعبندی می رسد که منتقد قدرت باشد تا کارگزار قدرت. این فعال حقوق زنان در ادامه به بیان تفاوت های اصلاحات جامعه محور و دولت محور در ایران پرداخت و در جهت تبیین هر یک از آن‌ها ابراز داشتند:” اساساً در چشم‌انداز حتی رادیکال ترین بخش اصلاح طلبان درون حکومتی ساخت سیاسی دارای آنچنان اهمیتی است که اساسا نمی‌توان اصلاحات را به آن مرتبط ندانست. آنان با توجه به قوی بودن ساخت سیاسی ، ناتوانی نهادهای مدنی، ضعیف بودن جامعه مدنی ، دشوار بودن گذار به دموکراسی بدون حضور در قدرت ، ضعیف داشتن نقش طبقات، تشکل‌ها و نهادهای مدنی و فقدان جایگاه اجتماعی واقعی اقلیت‌های مذهبی و قومی و همچنین وضعیت نابسامان جنبش های زنان، حقوق بشری، کارگران و غیره برای ایفای نقش فعال در جامعه مدنی و نیز فقیر و تهی دست بودن شدید جامعه یه منزله عدم برخورداری از تمکن مالی و اقتصادی ( ساده بگویم بی پول و امکانات بودن ) و … به این نتیجه رسیده که فعالیتِ تنها در عرصه جامعه مدنی و بدون راه یابی به سطوح قدرت که در ایران از طریق مکانیسمهای اتخاباتی روی می دهد ، نمی توان اصلاحات را محقق و سامان داد.” اما از سوی دیگر در اصلاحات جامعه محور: مردم عامل هستند نه ابزارموضوع اصلاح نیز توانمندسازی گروه های اجتماعی مستقل از دولت و حاکمیت هستند که با ابتکار خود آنها پایه‌ریزی میشوندمردم در گروههای اجتماعی با حضورشان ابتکارعمل را به دست می‌گیرند، همکاری‌ها را بهبود می‌بخشند، مسئولیت می‌پذیرد، توانمند می شوند ، زمام امور را به دست می‌گیرد . انسجام و متشکل شدن آنها سنگ‌بنای دموکراسی را پایدار می‌کند.یافتن آگاهی، آشنایی به نیازها و حقوق صنوف مختلف، یافتن راهکار مناسب و عملی برای رویداد تغییرات، فرایندی را برای تربیت جامعه در مسیر دستیابی به دموکراسی های پایدار فراهم می کند .خطر عمده ای که این رویکرد را تهدید میکند گفتمان و راهکار تحول رادیکال هست که با وعده تغییرات فوری و همه جانبه این نوع اصلاح طلبی را به حاشیه می راند و باعث می شود که در جامعه مورد توجه قرار نگیرد یا کمتر مورد توجه قرار گیرد.ایشان یکی از وجوه اندیشه و زیست مهدس بازرگان را بعد اجتماعی ایشان دانست تا جایی که بیشتر مطالب و مکتوبات مهدس بازرگان مرتبط با مسائل اجتماعی هستند و افزودند:”به این مفهوم مهندس مهدی بازرگان یک رجل اجتماعی است که در هنگام برجسته شدن تصویر سیاسی او، این بعد از شخصیت وی به محاق رفته ولی قابلیت بازخوانی را دارد.” و همچنین “نمی‌شود از بازرگان و اصلاحات جامعه محور سخن گفت و اصلاحات دولت محور را مراد کرد و از اصلاحات جامعه محور سخن گفت ولی نقطه کانونی فعالیت را دولت قرار داد.” در پایان ایشان دو شخص مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی را از جهت حق‌طلب بودن، جوزده ‌نبودن و موافق دل‌خواه گذرای زمانه طی طریق نکردن، برجسته تر دانست و فرمودند:”همین مشی که با خُلق آزادگی و ایده‌های آزادیخواهانه آنها درهم آمیخته ‌بود سبب ماندگاری ، اهمیّت و بی بدیل بودن این دو نفر شده است.”   سخنران سوم این مراسم، آقای حسین نورانی نژاد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران، صورت بندی از اصلاحات جامعه محور در ایران ارائه دادند.ایشان با بیان سابقه تاریخی انقلاب ها و جنبش های اجتماعی جهان ابراز داشتند:”انقلاب اسلامی در زمانی به پیروزی رسید که چهار سال از آغاز موج سوم دموکراسی در دنیا می گذشت. میل به آزادی داشت و می دانست که می خواهد از بند چه کسی و شاید تا حدی از بند چه چیزی آزاد شود اما دقیقاً نمی دانست کدام آزادی را می جوید. آیا آزادی برای همگان و برابری حقوقی برای همه شهروندان؟ یعنی ایران برای همه ایرانیان؟” در ادامه ایشان با بررسی سیر انقلاب ایران در سال ۵۷، فرمودند:”مراد از جمهوری تا حدی گفته شد شبیه به سایر جمهوری‌های مرسوم دنیا، اما این که کدام اسلامی، دقیقا روشن نشد. اسلامی که قید بر جمهوری است یا صفت جمهوری است به واسطه اکثریت مسلمان؟ نتیجه این ندانستن ها و عواملی دیگر منجر به این شد که امروز در خوانش از موج سوم دموکراسی در جهان، از ایران به عنوان یکی از نمونه‌های شکست خورده یاد می‌شود که هرچند شاخص‌های دموکراسی و انتخابات در سال‌هایی بسیار بهتر از زمان پهلوی شد ولی به مروز که جلوتر آمده‌ایم، به دلیل نظارت استصوابی ضعیف و ضعیف‌تر شده‌اند. این نقص، عامل شکل گیری جنبش اصلاح طلبی در سال‌های بعد در ایران شد. به همین دلیل اصلاح طلبی را جز جنبشی با دال مرکزی دموکراسی نمی‌توان فرض کرد.” ایشان با اشاره به کتاب «گذار به دموکراسی یا شبه اقتدارگرایی» اثر مارینا اتاوی، پنج تهدید اصلی متوجه نیروهای تحول‌خواه را برشمردند که اولین آنها ادغام شدن نیروهای تحول‌خواه درون حکومت در ساختار اقتدارگرایی موجود است. نتیجه مجموع این تهدیدها، عبور از یک نظام اقتداگرا به یک نظام شبه‌اقتدارگرا است که اگر اصلاح نشود، می‌تواند همان وضعیت اقتدارگرایی کامل را بازتولید کند. به بیان این فعال سیاسی اصلاح‌طلب:” انقلاب ۵۷ یک انقلاب کاملا مردمی بود که «گذار از» مشخصی داشت. گذار از سلطنت پهلوی. اما “گذار به” مشخصی نداشت.” ایشان افزودند:”اگر مرور گذرا بر تبیین هایی که طی این سال‌ها در باره جامعه محوری شده است داشته باشیم می توان به این صورت بندی رسید: 1- جامعه‌محوری نهادگرا: این مدل مبتنی بر ارتباط سیاستمداران با نهادها و جامعه مدنی است. مطالبات و پیشنهادات در تعامل با نهادهای مدنی شکل می‌گیرد، تبدیل به فشار از پایین شده و در چانه‌زنی از بالا دنبال می‌شود. یعنی که این مدل البته نیاز مبرم به حضور نمایندگانی در قدرت دارد.2- جامعه‌محوری مبتنی بر ارتباط با اقشار مرجع: در این مدل تلاش می‌شود مطالبات دموکراسی‌خواهانه در تعامل با اقشار مرجع همچون هنرمندان، فرهنگیان و روشنفکران و با زبان آنها به جامعه منتقل شود.3- جامعه‌محوری شبکه‌ای و هسته‌ای: در این مدل، به جای تمرکز بر ارتباط با نهادهای مدنی، گفتمان‌سازی و مطالبه‌پروری در دل شبکه‌های اجتماعی و جامعه شبکه‌ای با قدرت خلاقیت بیشتر شکل می‌گیرد.4- کنشگری اجتماعی:‌ این مدل که اوایل نضج گرفتن مفهوم جامعه‌محوری داغ شده بود، به سیاستمداران توصیه می‌کند که به جای کار سیاسی، به فعالیت‌های اجتماعی عام‌المنفعه بپردازند.5- جامعه‌محوری توده‌گرا یا سیاست‌ورزی راستین: مبتنی بر جنبش‌های جدید است که بی‌سر و بی‌سازمان، با اصالت دادن به اعتراض و نفی نهادها و احزابی که آنها را موجب تبعیض در سیاست می‌دانند، شکل می‌گیرد … این مدل با اصالت زیادی که به اعتراض می‌دهد، در موضع سلبی قدرتمند، امکان “گذار از” قوی‌تری دارد تا مدیریت و کنترل «گذار به»، به خصوص در جوامعی که جامعه مدنی و سازمان‌یافتگی سیاسی ضعیفی دارند و در نتیجه استعداد توده‌ای شدن بالایی دارند. ایشان مهندس بازرگان را بیشتر نزدیک به سیاست‌ورزان اصلاحطلب دسته اول یعنی نهادگراها دانست و افزود:”تنها مروری بر نهادهایی که او در تاسیس آنها مشارکت داشت یا خود موسس آنها بود این رویکرد را نشان می‌دهد. انجمن اسلامی دانشجویان، کانون مهندسین ایران، شرکت یاد، انجمن اسلامی مهندسین، مدرسه کمال، شرکت سهامی انتشار، انجمن اسلامی بانوان، انجمن اسلامی معلمان، موسسه اسلامی نارمک، هنرستان کارآموز، جبهه ملی دوم، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر، نهضت مقاومت ملی، جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت و از همه مهمتر، نهضت آزادی ایران از این جمله اند.” در پایان ایشان بازرگان را سند ابطال نظری دانست که قضاوت بر تاریخ را غیرممکن می‌کند و به نام درک شرایط زمانی و مکانی، تا حدی توده‌زده و شاید مسوولیت‌گریزانه، چشم بر اشتباهات نخبگان می‌بندد و نسبت به خطاهای سرنوشت ساز آنها، سهل‌گیری و توجیه‌گری ناموجه می‌کند و همچنین ابراز داشت:”قضاوت تاریخ و آیندگان یکی از راه های ایجاد مسئولیت پذیری برای امروز نخبگان و مردم است.”   سخنران آخر این مراسم، آقای مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاح‌طلب بود که با بیان اصلاحات به عنوان حرکتی تدریجی، مستمر، مسالمت‌آمیز، قانون‌گرا، مردمی و ملی، سخنان خود را آغاز نمود و حرکت‌هایی را توانا در رسیدن به نتیجه پایدار دانست که دفعی و ناگهانی، خشونت‌محور و متکی به بیگانه نباشند. ایشان هم دمکراسی و هم اصلاحات را بازگشت پذیر دانست و هشدار داد که باید همواره هوشیار بود تا از آسیب‌های ارتجاع در امان ماند. وی در ادامه با بررسی تاریخی حرکت اصلاحات در ایران شعارهایی همچون «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» و «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» در سال ۴۲ و همچنین نامه سه نفره در سال ۵۶ را اصلاحطلبانه دانست و اضافه کرد:”اصلاح‌طلبان رژیم پیشین برخلاف سه دهه قبل، شاه را مستقیما مخاطب قرار دادند و او را مسئول اوضاع کشور خواندند. علت آن بود که تکلیف همه امور را شخص شاه تعیین می‌کرد.” ایشان در ادامه ابراز داشتند:”اگر اصلاح‌طلبان پابه‌پای تحولاتی که در درون حکومت و همین‌طور در متن مردم رخ می‌دهد، نتوانند خود را به‌روز کنند، هم از مردم و هم از تحولات عقب می‌افتند و تأثیر خود را از دست می‌دهند. به همین دلیل می‌گویم نمی‌توان حرف‌های سال ۷۶ را امروز تکرار کرد.” و از طرفی “اصلاحات زمانی به بن‌بست می‌رسد که امکان سخن‌گفتن و نقد علنی تمام سیستم را از دست بدهند و انتخابات به‌گونه‌ای مهندسی شود که تفاوت معناداری در پیروزی هریک از نامزدها وجود نداشته باشد.” این فعال اصلاح‌طلب آلترناتیو اصلاحات مسالمت‌آمیز را حرکت‌های خشونت‌آمیز دانست و افزود:”اگر حاکمیت اجازه انتخابات آزاد را ندهد، به طریق اولی اجازه نخواهد داد درباره بقای اصل نظام یا تغییر آن رفراندوم برگزار شود.” و همچنین:”همواره اقتدار مردم فراتر از قدرت سیاسی است پس اگر مردم اراده کنند، اصلاحات ممکن است. به‌همین‌دلیل به نسل انقلاب انتقاد می‌شود که چرا در سال۵۷ اصلاحات نکردید. رهبری می‌توانست اما نخواست، با اینکه حکومت همه راه‌ها را قبل از آن بسته بود.” ایشان سه نوع از اصلاح‌طلبی را این چنین تببین نمودند: 1- اصلاحات قدرت‌گریز: نگاه مثبت به شرکت در انتخابات ندارد و فکر می‌کند پیشبرد اصلاحات بدون برگزاری حضور در قدرت ممکن است.2- اصلاحات قدرت‌زده: حامیانش معتقدند باید به‌هرشکلی وارد قدرت شد و حضور خود را در آن حفظ کرد. آنها اصلاحات را خارج از قدرت ناممکن می‌دانند.3- اصلاحات جامعه‌محور یا اصلاحات دوپا: به مردم تکیه دارد و می‌کوشد با حمایت و رای مردم، در قدرت حاضر شود. با این حال به اعتقاد ایشان تمام اصلاح‌گران بزرگ در صدوپنجاه سال گذشته مسئولیت حکومتی پذیرفتند و ما اصلاح‌طلب خارج از حکومت نداشته‌ایم؛ مانند: امیرکبیر، دکتر مصدق، مهندس بازرگان و آقای خاتمی. به اعتقاد ایشان:”اصلی‌ترین شعار اصلاح‌طلبان از صدر مشروطه تاکنون، در کنار آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعات و احزاب، آزادی انتخابات بوده است، تا بتوانند در حکومت حضور یابند و گام‌هایی به‌سود میهن و مردم بردارند.” ایشان با بیان نقش مهم حکومت در پیشرفت یا عقب‌نگهداشتن کشور و در نتیجه،حل‌وفصل مشکلات یا انباشت معضلات جامعه ابراز داشتند:”از حدود یک قرن پیش و همزمان با مشروطه، اکتشاف و فروش نفت توان اقتصادی زیادی به‌تدریج به حکومت بخشیده است.” و همچنین “استراتژی همه حکومت‌های متکی به اقلیت «نصربالرّعب» است. ایجاد ترس و هراس جامعه از حکومت اصل است تا اکثریت نتوانند اراده خود را تحقق بخشند.” به بیان این فعال سیاسی، از شخص آیت‌الله خمینی تا آقایان منتظری و بهشتی و مطهری و مرحوم مهندس بازرگان، هیچ‌کدام قبل از پیروزی صحبت از اجباری‌کردن احکام فقهی مانند حجاب در جمهوری اسلامی نکردند. وی وضعیت ایران امروز را به‌دلیل نبود آزادی و رقابت و نظارت سیاسی و عدم مشارکت اکثریت مردم، شبیه به مدل‌های شکست‌خورده شرقی دانست و ایران را شاهد رشدی نامتوازن و کاریکاتوری در سطح ملی دانست. در ادامه ایشان افزودند:”ما با گذشت زمان و برخلاف تصور اولیه فهمیدیم نتیجه ورود ولایت‌فقیه به قانون اساسی، می‌تواند جمهوری اسلامی را عملا به حکومت روحانیت تبدیل کند.” همچنین با نقد سخنان اخیر سخنگوی شورای نگهبان افزودند:”اگر این ادعای صحیح باشد که اگر انتخابات آزاد برگزار شود، مردم به ‏یک قاتل رأی می‌دهند، سخنگوی شورای نگهبان باید پاسخ دهد که او و همفکرانش در این ۴۲سال چه ‌‏کرده‌اند که مردم حاضرند به یک قاتل رأی بدهند ولی به امثال او رأی ندهند؟” در پایان ایشان با انزواطلبی دانستن تعریفی که امروز جریان اقلیّت از استقلال ارائه می‌دهد، دلیل آن را این تصور آنان دانست که اگر ایران مناسبات گسترده با جهان برقرار کند، بسیاری از آرمان‌ها و راهبردهای غلط آنها با بن‌بست‌های جدّی مواجه خواهد شد.