بسم الله الرحمن الرحيم
«كُلُّ مَنْ عَلَيْها فَانٍ. وَيَبْقی وَجْهُ رَبِكَ ذُوالْجَلالِ وَ الاِكْرامِ.» (۱)
وصيتنامه بنده گنهكار بیمقدار، محتاج عفو و رحمت پروردگار و درخواست كننده دعای بندگان مؤمن و مهربان، مهدی بازرگان، به همسر عزيز خود، فرزندان دلبند با همسران گرامی آنها، نوادگان نازنين و به همه خويشاوندان با مهر و صفا، به دوستان ارجمند و به آشنايان و اهل لطف.
با اقرار به وحدانيت و ربوبيت خالق و با درود بر همه پيامبران علیالخصوص خاتم آنها محمد مصطفی صلیالله عليه و آله و سلم و بر اهل بيت طهارت و امامت.
(۱) اولين و مهمترين آرزو و توصيهام به خانواده و خويشان و دوستان اين است كه رفتن من برايشان عبرت بوده، به زندگی هميشگی خيلی بزرگتریكه در پيش دارند- بيشتر از دوروزه دنيای گذران- بينديشند و تدارك ببينند.
زندگی بیمرگ و انتها كه خبرش را فرستادگان خدا داده، ما را برحذر از آتش و عذاب و اميدوار به رستگاری و رضوانش كردهاند، به فرض كه كسی يقين به وقوع آن نداشته باشد، دليل قطعی هم به دروغ بودن و عدم آن ندارد. حال كه بنا به خبرها و هشدارهای شخصی چون محمد مصطفی(ص) و كتابی چون قرآن، شدت و مدت عذاب چنان وحشتناك و غيرقابل تحمل است كه احتمال وقوعش را هر قدر كم و كوچك بگيريم، مصلحت و منفعت ما ايجاب مینمايد كه با توجه به عظمت واقعه و بینهايت بودن مصيبت، آن را به حساب بياوريم و راه احتياط هم كه شده باشد در پيش گيريم.
وصيت من اين است كه نه آخرت و قيامت را نفی و فراموش كنيد و نه روزی رسان و آفريننده خودتان را كه برای جهان غير او صاحب و گردانندهای قابل تصور نبوده، اگر خودمان و جهان، دروغ و خيال نباشيم، او هم دروغ و خيال نمیتواند باشد.
اينك كه دنيا و زندگی در مجموعه و متوسط، ناخشنودی و ناراحتی و زيانكاری است و جريان تاريخ بشريت در جهت افزايش گرفتاريها و سختيها يا توسعه ظلم و فشارهاست، بايد سعی كنيم در عوض، آخرتمان در اثر تحمل و تلاش و با صبر و مرحمت، آباد و خشنود كننده باشد.
(۲) دومين توصيه (خصوصیام) به همسر و فرزندان و كسان، مهربانی و گذشت و خدمتگزاری در حق يكديگر است. مخصوصاً نسبت به مادرها و پدرها، پس از آن برادر خواهرها، زن و شوهرها و بالاخره ديگر خويشاوندان و صله رحم.
(۳) توصيه سوم قبول عذر تقصيرها و قصورهايم در حق خانواده و كسان و دوستان و هموطنان. از همگی حلاليّت میطلبم و تقاضای بخشش و دعای خير دارم، و رساندن اين تقاضا به كسانی كه در مجلس فاتحه حضور نداشته، آن را نشنيده باشند يا آگاه نشده باشند. هر بدی و نقصان و زيان كه به كسی و به كسانی رسانده باشم و به هر گونه و اندازه و ارتباط كه باشد، چه فردی و شخصی و چه اجتماعی و عمومی و سياسی، تقاضايم اين است كه حلالم نماييد.
(۴) كفن و دفن و ترحيم
«… وَ ما تَدْری نَفْسٌ ماذا تَكْسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِاَی اَرْضٍ تَمُوتُ…» (۲)
برای محل دفن قبری را زير سر نگذاردهام كه زحمت بازماندگان كمتر باشد. و محل خاصی را هم در نظر ندارم ولی اگر امكان داشته و خالی از دردسر و اشكال باشد بدم نمیآيد در مقبره بيات در جوار مرقد حضرت معصومه سلام الله عليها و در كنار پدر و مادر و عدهای از برادر خواهرها و عمو و عموزادگان باشد كه احتمال سر خاك آمدن و از خدا طلب مغفرت خواستن برای همه به خاك سپردگان بيشتر باشد.
برای كفن خلعتی سابقاً از سفر حج آورده و در چمدان عنابیرنگ گذارده بودم كه پس از نقل مكان به نارون نمیدانم چه شده است.
برای مجالس ترحيم و تذكر اگر چه بيشتر جنبه تشريفاتی و تكلف پيدا كرده و جزو آداب و حسابهای سياسی و گروهی شده، دردی از دنيا و آخرت مردگان و زندگان دوا نمیكند ولی با احتمال اينكه برای افرادی، مختصر عبرت از مرگ و خشيت از خدا و آخرت حاصل شود و حلاليت و آمرزشی نصيب ميت گردد ايراد به برگزاری آن از محل ثلث خودم ندارم خصوصاً اگر همراه با اطعام مساكين و غذای دسته جمعی بدون تعيّن و تشريفات برای بازماندگان و دوستان نزديك باشد. بيشتر از توصيف و تمجيد شخص از دنيا رفته به تذكر قيامت و توجه به آخرت پرداخته شود، توصيههای (۱) و (۲) و (۳) نيز بد نيست كه در مجلس ترحيم خوانده شود.
وصيتنامه مورخ ۷/۱۰/۱۳۷۳- در خانه نارون
رحمن(۵۵) / ۲۶ و ۲۷ : هر چه بر روی زمين است دستخوش فناست. و ذات پروردگار صاحب جلالت و اكرام توست كه باقی میماند.
۲٫ لقمان(۳۱) / ۳۴ : … و هيچ كس نمیداند كه فردا چه چيز به دست خواهد آورد و كسی نمیداند كه در كدام زمين خواهد مرد…