در مراسم سالگرد درگذشت اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران خانم دکتر الهه کولایی با عنوان «نوگرایی دینی و اندیشه بازرگان» ، آقای دکتر سیدعلی میرموسوی با عنوان «بازرگان از احیاگرایی تا پسا اسلام گرایی» ، آقای علی گرجی با عنوان «بازرگان،بزرگمردی از نوع سوم» و آقای دکتر هاشم آقاجری با عنوان «بازرگان،سیاست اخلاقی و جامعه محور» به ایراد سخنرانی پرداختند. در این مراسم که با عنوان «گفتمان بازرگان و چالش های چهل سالگی انقلاب» روز ۲۷ دی ماه ۱۳۹۷ در کانون توحید تهران برگزار گردید، جمع کثیری از اقشار مختلف جامعه و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی نظیر جلال جلال زاده، فائزه هاشمی، فیض اله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، لطف اله میثمی، محمدامین هادوی، محمدحسین رفیعی، محمود عمرانی، محمدی اردهالی، فریدون سحابی، محمدمهدی جعفری، محمدجواد مظفر، صدیقه وسمقی، مقصود فراستخواه،فاطمه هاشمی، محمدجواد روح، مرتضی الویری، الهه مجردی،عبدالمجید معادیخواه و محمدجواد حجتی کرمانی حضور داشتند. اولین سخنران مراسم دکتر الهه کولایی بود که بازرگان را مردی از تبار نوگرایان دینی در کشور دانست که به نسل نواندیشان در جهان تعلق داشت. وی با اشاره به اینکه نیازمند تبار شناسی مدلی از توسعه به عنوان دین، و مردم سالاری به نام دین، و افرادی مثل مهندس بازرگان برای رسیدن به چنین تجربه ای بسیار تلاش کردند. آنچه ضروری است که در این تبار شناسی به آن توجه به کنیم اینکه ایشان کوشیدن پاسخ هایی چرایی عقب افتادگی جامعه خودشان را از خلال آموزه های دینی استخراج بکنند. این دغدغه اساسی اندک کسانی مثل سید جمال الدین اسد آبادی بود که در تمامی کشورهای اسلامی به باز اندیشی دینی، زدودن خرافات، بازخوانی دینی و تلاش برای پیدا کردن پاسخ ها برای نیازهای جوامع اسلامی مبادرت ورزیدند. اولین سخنران مراسم دکتر الهه کولایی بود که بازرگان را مردی از تبار نوگرایان دینی در کشور دانست که به نسل نواندیشان در جهان تعلق داشت. وی با اشاره به اینکه نیازمند تبار شناسی مدلی از توسعه به عنوان دین، و مردم سالاری به نام دین، و افرادی مثل مهندس بازرگان برای رسیدن به چنین تجربه ای بسیار تلاش کردند. آنچه ضروری است که در این تبار شناسی به آن توجه به کنیم اینکه ایشان کوشیدن پاسخ هایی چرایی عقب افتادگی جامعه خودشان را از خلال آموزه های دینی استخراج بکنند. این دغدغه اساسی اندک کسانی مثل سید جمال الدین اسد آبادی بود که در تمامی کشورهای اسلامی به باز اندیشی دینی، زدودن خرافات، بازخوانی دینی و تلاش برای پیدا کردن پاسخ ها برای نیازهای جوامع اسلامی مبادرت ورزیدند. این استاد علوم سیاسی با ارائه تعریفی از نوگرایی دینی آن را جریانی عنوان نمود که در برابر جریان مدرنیته می کوشد تا علل عقب ماندگی جوامع اسلامی را بیابد و از طریق آموزه های دینی بدنبال پاسخهایی برای نوسازی فکری و توسعه قرار بگیرد. وی با اشاره به اینکه ما اولین ملت آسیایی هستیم که انقلاب علیه استبداد را تجربه می کنیم و حاصل آن قانون اساسی بود که البته نتوانست مشروطیت را به دنبال داشته باشد، توضیح داد که با شروع دوران پهلوی با نوعی از نوگرایی مواجه می شویم که یک کپی صرف از آموزه های غربی بود. دکتر کولایی ادامه داد: دین داران نواندیش در مواجهه با علم جدید و جهان مدرن دین را ناکارآمد و ناتوان نمی دانند و تلاش می کنند با خوانش های به روز پاسخ های همه عوارض عقب ماندگی را پیدا کنند. جریان نوگرایی دینی از سوسیالیستهای خداپرست تا نهضت آزادی در امتداد چنین خطی می کوشند که پاسخ عقب ماندگی ایران را در متن آموزه های دینی جستجو کنند و از دل دین پاسخ مناسب را عرضه کنند. از دیدگاه این سخنران، انقلاب اسلامی در واقع پاسخی است به سیاست نوسازی غرب گرایانه ای در دوره پهلوی با نادیده گرفتن مولفه های اسلامی کشور شکل گرفته و انکار این مولفه های دینی و هویتی آثار خود را در جریان انقلاب اسلامی و فعالیت شخصیتهای بارز جریان نوگرایی دینی نظیر مرحوم مهندس بازرگان نمایان می سازد. دکتر کولایی اضافه کرد: مهندس بازرگان چه در دوران کوتاه نخست وزیری خودشان و چه پس از آن که استعفاء از دولت دادند اعتراضات خود را به روندهای غیرعقلانی و غیراخلاقی ادامه دادند و به دلیل ارتباط نزدیک و مداومی که با قرآن داشتند شجاعانه در برابر این رفتار ها ایستادگی کردند چراکه ایشان قدرت را به عنوان ابزاری برای تحقق آرمان های دینی برآورد می کردند و این درس بزرگی است که بدانیم نسبت عالم سیاست با احلاق چیست وآیا ساختارهای سیاسی و اقتصادی توسعه نیافتگی با تغییر پسوند می تواند تغییری رو به توسعه یافتگی داشته باشد؟ تجربه نشان داد که ما نمی توانیم خود را از جوامع سیاسی جدا کنیم و البته تجربه مهندس بازرگان بویژه دیدگاههای ایشان در اواخر عمرشان نشان داد که ما باید این تجربه آمیختگی مفاهیم دینی با مفاهیم سیاسی را به هر ترتیب بدست می آوردیم. الهه کولایی با اشاره به تجربه دوم خرداد ۷۶ مطرح نمود که نوگرایی دینی در این مرحله از فاز انقلابی وارد یک فاز اصلاحی می شود و همین تجربه به آموخت که ما نیازمند بازخوانی همه جانبه تجربه هایمان در سالهای گذشته هستیم. دموکراسی یاد گرفتنی است و آموزش نیازمند تداوم و پایداری و خسته نشدن است. ما از تجربه های ارزشمندی که پیرامون ماست می توانیم یادبگیریم. ما نیازمند پرهیز از دامن زدن به عواطف و احساسات هستیم. ملت بزرگ ایران به دنبال چهل سالگی انقلاب اسلامی که نیاز به بازخوانی آن دارد تا بداند که چه می خواستیم و به کجا رسیدیم. سخنران بعدی مراسم آقای دکتر سیدعلی میرموسوی استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید بود که سخنرانی خود را با این هنوان آغاز نمود: درود بر روح و روان بزرگ مرد آزاده و آزادی خواه ایران، دبیر کل نهضت آزادی، استاد فقید، مرحوم مهندس بازرگان و تسلیت به مناسبت درگذشت همسر آن فقید. سیدعلی میر موسوی با این پرسش آغاز کرد که؛ گفتمان بازرگان چیست؟ آیا این گفتمان دچار دگرگونی شده؟ عناصر پایدار و کارآمد آن برای وضعیت کنونی ما چیست؟ و اینکه چه پاسخی برای چالشهای کنونی از آن می توانیم انتظار داشته باشیم؟! به اعتقاد این استاد علوم سیاسی اندیشه بازرگان در پاسخ به زمینههای فکری و اجتماعی و سیاسی شکل گرفت و همگام با تحولات دچار تحول شده است. این تحول در منظومه اندیشه بازرگان با حفظ انسجام و عناصرپایدار تفکر ایشان است که میتوانیم گفتمان او را بر اساس آن تعیین کرده و از سایر گفتمان ها متمایز کنیم.گفتمان بازرگان؛ نو اندیشی دینی، تجدد خواهی و اصلاح طلبی مذهبی است که در مرزبندی با دو گفتمان شکل گرفته است. اول گفتمان مدرنیسم و تجددخواهی آمرانه و دوم گفتمان اسلامگرایی آمرانه. گفتمان بازرگان در جوانی در تقابل با گفتمان مدرنیزاسیون آمرانه و در سنین سالخوردگی در تقابل با اسلام آمرانه قرار می گیرد دکتر میرموسوی عنوان نمود: استاد فرهنگ رجایی در کتاب؛ اسلامیزم و مدرنیزم، اندیشمندان مذهبی که با دغدغه اسلام به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداختهاند را در چهار نسل بررسی میکند: نسل احیا گرای دینی، نسل اسلام انقلابی، نسل اسلامگرا، نسل پسا اسلام گر.ا. نسل اول: در واکنش به موج تضعیف باورهای مذهبی که برخواسته از نوعی برداشت مذهب ستیزانه از تجدد بوده شکل گرفت.نمایندگان دو شاخه از این جریان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی بعنوان نمایندگان محافظه کار حوزوی و شاخه دوم این جریان مرحوم مهندس بازرگان بودند که در این دوران دغدغه های فرهنگی و اجتماعی داشتند.. نسل دوم: در پی سیاسی شدن مذهب درواکنش به ایدئولوژیهای مارکسیتی و در تقابل با رژیم شکل گرفت و به دنبال ارائه یک ایدئوژی اعتراضی در برابر رژیم و در راستای تغییر آن بود از مفاهیم چپ مایه میگرفت. در شاخه حوزوی آیت الله خمینی و در شاخه نوگرا مرحوم شریعتی نمایندگان شاخص آن بودند..نسل سوم: پس از انقلاب اسلامگرایی بعنوان یک ایدئولوژی که در صدد ارائه مدلی برای حکومت براساس اسلام بود و جنبه فقاهتی آن برجسته بود و در پی صورت بندی مفاهیم جدید در چهارچوب ایدئولوژی اسلامی بود. این ایدئولوژی در طی چهل سال پس از انقلاب دچار چالشهایی شد که میتوان گفت یکی از وجوه مهم گفتمان مرحوم بازرگان بهنوعی مرزبندی با این گفتمان و با آموزه های آن بود.. نسل چهارم: از دهه هفتاد به بعد در پی بن بست ها و ناکامی هایی که اسلام گرایی با آن روبرو شد پدیدار و از صورت بندی ایدئولوژیک از اسلام فاصله گرفت و در پی بازاندیشی آموزههای اسلامی در چهارچوب اقتضائات، نیازها و پرسشهای وضعیت کنونی بود و به دنبال یک تفسیر سازگار از دین با آموزهها و ارزشهای دنیای جدید به ویژه حقوق بشر و دموکراسی ارائه کند.. سیر تحول فکری مرحوم بازرگان را میتوان بر اساس مناسباتی که با این چهار نسل داشته تحلیل کنیم. وی سپس به این نکته اشاره نمود که: بهترین توصیفی که می توان از گفتمان بازرگان در این چند مرحله ارائه کنیم، تعبیر خود ایشان با استعاره لولا بیان کرده و موسسین نهضت آزادی ایران را در حکم لولا و مفصل معرفی میکند. نسلی که می خواهد با نسل قدیم بعنوان نسلی ایستا و محافظه کار و از سویی به نسل جدید که به آینده میاندیشد و به قول ایشان استقلال و استقرار پیدا خواهد کرد ارتباط پیدا کند. استاد دانشگاه مفید در بخش دیگری از سخنرانی خود بیان بیان کرد که در عرصه عملی، بازرگان واسطهای میان نسل جدید و تحصیل کرده با نیروهای سنتی است. در مرحله بعدی میان نیروهای ملی و نیروهای مذهبی و در مرحله آخر میان مردم و نیروهای انقلابی است. در عرصه فکری نیز در سه مقوله کلی می توان پروژه ایشان را جای داد: ۱- مقوله آشتی علم و دین؛ در راستای یک هدف مشترک تحت عنوان «کشف حقیقت درباره طبیعت و زندگی انسان در زمین» و شناسایی عقل بعنوان مناسب ترین لولای عقل و دین بود. ۲- مقوله تفسیر عقلانی و نواندیشانه از دین؛ نگرش بازرگان به رابطه میان انسان و خدا که مناسب ترین واسطه میان انسان و خدا را آزادی و اختیار معرفی می کند. ۳- مقوله ارتباط صحیح دین با حوزه عمومی است؛ که کوشش وی بر آن بود که نشان دهد دین و حوزه عمومی از راه پیوند صحیح با هم مرتبط هستند و این پیوند همواره می بایست مورد توجه قرار گیرد. دکتر سیدعلی میرموسوی ابراز داشت یکی از ابعاد اندیشه مهندس بازرگان که در چالش کنونی میشود به آن توجه زیادی کرد: پیوند دین با حوزه عمومی است که البته این بخش از اندیشه بازرگان را میتوان بعنوان محکمات اندیشه وی شناخت که دچار تغییری جدی نشده است. در ارتباط با نسبت دین و حوزه عمومی، سه تصویر می تواند وجود داشته باشد. ۱- تصویری جهان سکولار، دین را بیشتر به حوزه خصوصی محدود می کند. ۲- تصویری که در دوره جمهوری اسلامی مطرح شد و در پی اعمال آمرانه دین بود. ۳- تصویری که مهندس بازرگان ارائه کرده که دین در حوزه عمومی همواره حضوری غیر آمرانه و از بالا به پایین داشته باشد.. وی با بیان این نکته که گفتمان بازرگان اساسا در حوزه رابطه دین و حوزه عمومی، میانه روی است ادامه داد: در آثاری مانند مقاله حکومت از پایین و یا جوانان و بازی سیاست در پی طرح این ایده است که به شکل آمرانه نمی توان تحولات را ایجاد کرد، چه این تحولات در راستای متجدد کردن جامعه باشد و چه در راستای دینی کردن جامعه. بخش پایانی سخنرانی سیدعلی میرموسوی به دو فراز از سخنان مهندس بازرگان اختصاص داشت: « اینک که از زندگی بردگی و ظلم و ننگ و از تسلط سفلگان به تنگ آمده ایم و هر روز و هر ساعت با مشاهده مظاهر ستمگری و بدبختی اعصابمان کوبیده می شود و چون مرغی خود را به قفس می زند و در پی راه فرار و چاره جویی و نجات می گردیم، بیاییم در راه یک برنامه مقدس و مطمئن ولی مشکل، پرافتخار قدم برداریم و وجدان خود و خدای خود را خشنود سازیم. راه طولانی و پرمرارت است ولی دوری و خار راه دوست از شهد و عسل شیرینتر است. ما پیشقدم می شویم همقدم هم خواهیم یافت…» « ترازنامه چهل و اند سال استبداد متلاطم پس از مشروطیت به رسوایی و لرزانی و لغزش منتهی شده است،اکثریت مردم زیر فشار ظلم و فقر و ننگ به تنگ آمده اند و راه نجات و رهبر و برنامه می جویند…» سومین سخنران بیست و چهارمین سالگرد درگذشت مهندس بازرگان آقای علی گرجی از اعضای نهضت آزادی ایران بود که با اشاره به آیات ۲۰ و ۲۱ سوره یس، شرح حال مهندس بازرگان را منطبق بر همین آیات مبارکه دانست. وی با یادآوری بیش از ۳۵۰ عنوان کتاب و مقاله و سخنرانی ارزشمند ایشان عنوان نمود که این حجم انبوه از آثار در تناوب متناسب و در حرکتی مستمر در زندگی ایشان بوده است به نحوی که منحنی خلق آثار ایشان در حرکتی بلندمدت و با فراز و فرودهای کم دامنه بوده و شاید بتوان گفت حتی این منحنی بصورت خط نمود پیدا میکند که نظم و برنامه ریزی دقیق در زندگی مهندس بازرگان می باشد. علی گرجی با تقسیم بندی انسانها بر اساس نسبت شخصیت وجودی شان و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری آن مبتنی بر محیط و تاریخ و مردم به سه دسته متمایز، اشاره کرد که انسانها یا شخصیتشان از وجود فیزیولوژیکی آنها کوچکتر است یا هم شان است یا بزرگتر. این گروه یا نوع سوم از انسانها کسانی هستند که با مرگ، زندگی شان خاتمه نمی یابد و در طول زمان جاری می ماند. بر این اساس مهندس بازرگان نیز در خیلی بزرگانی نظیر اندیشمندان، ادیبان، فیلسوفان، مخترعین و دانشمندان در سلک نوع سوم انسانها قرار می گیرد. وی با تیترنگاری وجوه متمایز شخصیتی بازرگان دلایل خود را برای این طبقه بندی اینگونه توضیح داد که سبک نگارش، صراحت و شجاعت در گفتار، اولویت مصالح ملی، انصاف در برخورد با مخالفین و حتی دشمنان، آینده نگری و پیش بینی، صداقت و راستی در عمل از جمله خصائصی هستند که ایشان را وجد این طبقه بندی می کنند. این عضو نهضت آزادی ایران ابراز داشت که مهندس بازرگان برای تک تک جملاتی که می گفت و می نوشت تعمق و تفکر می کرد، اهل پرده پوشی نبود اما با رعایت ادب و احترام و موازین اخلاقی حرف و نظرش را صریح بیان می کرد، در چالش با حاکمیت اسلام را برای ایران می دانست و حتی استعفایش را هم بخاطر منافع کشور و انقلاب مطرح نمود، در مقابل دینداران آتشین و ضد دینهای بازهم آتشین هیچگاه از مسیر عدل و انصاف خارج نشد و هرگز به واکنش متقابل تن در نداد، چه قبل و چه بعد از انقلاب هرآنچه که بعنوان تذکر و نگرانی مطرح می کرد ناشی از نگاهش به آینده بود و البته بر صداقت گفتار و رفتارش همگان شاهد و گواه بوده و هستند. علی گرجی با بیان خاطره ای از دبیرکل فقید و بنیانگذار نهضت آزادی ایران به جمله ای از ایشان به این مضمون اشاره کرد که: « ما وقتی صحبت از آزادی و حقوق مردم می کنیم، برایمان یک ابزار نیست که با آن مخالفان یا رقیبانمان را سرکوب و ملامت کنیم. در این مسیر هر مقدار هم که از آزادی ها و حقوق ملت تامین شود، از آن استقبال می کنیم…» به گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران، آخرین سخنران مراسم نیز آقای دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس بود که شخصیت مهندس بازرگان را بر پایه چهار رکن دینداری، علم و تخصص، روشنفکری و سیاست ورزی توصیف کرد و سخنان خود را بر مبنای رکن چهارم این توصیف یعنی سیاست ورزی با این مبحث آغاز نمود که شاید اصطلاح سیاست اخلاقی در بادی نظر اصطلاحی ناسازواره و پارادوکسیکال به نظر برسد، زیرا معمولاً تعریفی که ما از سیاست داریم عبارت است از کنش به قدرت، در حالی که اخلاق چیزی جز کنش سیاست گریزانه، انزوا طلبانه و تنزه طلبانه نباشد. دکتر آقاجری در بیان دیدگاهش به اخلاق عنوان داشت: در اخلاق سنتی و زاهدانه و صوفیانه ما، پرهیزکاری، دوری از دنیا، و پرهیز از هرگونه درگیری در متن سیاست، پذیرفته شده نیست. گویا با صفت اخلاقی ناسازگار است.و شاید به خاطر همین در جامعه دینی ما، در حوزه های مذهبی ما، کتابهایی مثل معراج السعاده و … به خصوص از قرن چهارم و پنجم هجری به بعد نوشته اند. هنگامی که وقت عمل فرا می رسد و موقعیتی به وجود می آید این مردان دین و اخلاق را در عرصه سیاست، مشاهده می کنیم و به تجربه دریافتیم که در عمل ضد اخلاقی ترین کنش ها و افعال را به نمایش می گذارند. به طوری که این نوع بی اخلاقی حتی از کنش های سیاست مدار های عرفی نیز شدیدتر و غیر اخلاقی تر است. تلقی که من در مفهوم سیاست اخلاقی از اخلاق مورد نظر قرار می دهم، چیزی نیست جز نوعی اخلاق ارتباطی میان سوژه های برابر صاحب حق و کرامت. اخلاق آنچنان که در گفتار و کردار ویژگی های تحقق بخش به انسان متحقق می شود. و ارزیابی اخلاقی کنش، ارزیابی انجام وظائف و اصول تجسد یافته در گفتار و کردار است. با این تعریف کنش اخلاقی کنش معطوف به دیگری است. دیگری که با ما به عنوان فاعل و عامل اخلاقی در نوعی برابری بسر می برد و رابطه برابر حقوق صاحب حق و صاحب کرامت، رابطه اخلاقی است. هرگاه این رابطه تبدیل بشود به رابطه سوژه ها ی نابرابر و رابطه مبتنی بر قدرت، و نتیجه آن سلطه یکی بر دیگری است، در این صورت ما شاهد یک موقعیت غیر اخلاقی هستیم. از طرف دیگر، سیاست، رابطه قدرت است. سیاستی که به مفهوم رابطه قدرت باشد، چیزی نیست جز نوعی تناسب سلطه میان سوژ ه های نابرابر که یکی آمر است و دیگری مأمور. در این صورت چنین مفهومی از سیاست، تقابل و تضاد ذاتی دارد با آن مفهومی از اخلاق که عرض کردم. این استاد تاریخ اضافه کرد: اما بین سیاست معطوف به قدرت، با نوع دیگر سیاست که سیاست رهایی و سیاست معطوف به تعالی خود و دیگری است، نه تنها تناقضی وجود ندارد، بلکه این نوع سیاست با آن نو ع اخلاق تلازم دارد. در این چارچوب سیاست اخلاقی چیزی نیست جز سیاستی که معطوف به تغییر زندگی است نه تسخیر قدرت. سیاستی که معطوف به رهایی است، رهایی از تمام عوامل سد کنندۀ خودشکوفایی بشری و تحقق خود آدمی. سیاست رهایی ملی، و ضد استعماری، سیاست رهایی دموکراتیک و ضد استبدادی، سیاست رهایی طبقاتی و ضد استثماری. این سیاست همان اخلاق است و سیاستمداری این چنین سیاستمدار اصول محور است. وی ادامه داد: سیاستی که بر اساس تسخیر قدرت ایجاد شود، نهایتاً جامعه ای را ایجاد می کند که نتیجه آن استبداد است. نتیجه آن رابطه سرکوب و زور و در نتیجه نابودی عدالت و کرامت و خودشکوفایی انسانی و تمام آن آرمانهایی که هم هدف یک سیاست راستین رهایی بخش است و هم هدف یک اخلاق رهایی بخش است.این سیاست و این اخلاق یک ویژگی دیگری هم دارد آن این است که سیاست از پایین است. اگر ما با یک نظام سیاسی استبدادی روبه رو هستیم. باید ابتداء ستون پایه های اساسی آن را از بین ببریم تا آن سقفی که بر این ستون پایه ها استوار است ؟؟؟ جامعه یی که قرار است در سطح کلان در آینده ساخته شود، از هم اکنون میان کنش های اجتماعی میان کوچکترین و خرد ترین سطوح و جمعی و انجمنی گرفته تا بالا همین ها است که مشخص می کند ما در آینده به کدامین سمت خواهیم رفت. دکتر آقاجری با اشاره به شخصیت سیاسی و دینی مهندس بازرگان عنوان داشت: اینجاست که ما به مهندس بازرگان می رسیم. مهندس بازرگان سیاست ورز بود نه سیاست باز. سیاست او سیاست اصول محور بود نه قدرت محور. اگر ما امروز بعد از چهل سال ، تجربه دولت موقت بازرگان را احصا می کنیم و مورد داوری قرار می دهیم و تمام آن ستمها و ظلم هایی را که بر او رفت محکوم می کنیم چیزی نیست جز کارنامه یک سیاستمدار اصول محور که در نهایت پیروزی از او است، همچنان که ما امروز یاد مصدق بزرگ را گرامی می داریم. علیرغم نیم قرن ظلم و ستم و جفا در هر دو رژیم بر آن مرد بزرگ و سند بزرگ شرافت خواهی و آزادی خواهی در میان ایران و ملت ایران رفت. رمز ماندگاری مصدق و بازرگان و کسانی مانند اینان چیزی نیست، جز سیاست ورزانی اصول محور. سیاست ورزانی که در همه شرایط، چه آن هنگام که پایین بودند، در کوچه و بازار و در زندان و در دانشگاه و در تبعید، و چه در زمانی که در دولت بودند، نوعی توحید می بینید. یکی از نامهای مستعار بازرگان قبل از انقلاب، عبدالله موحد بود. یعنی یکتایی و یک تویی در همه عرصه ها، بر اساس یک پرنسیپهای مشخص که تحت هیچ شرایطی این پرنسیپها را فداء نمی کند و باید اعتراف کنیم آنچه که پیر در خشت خام می دید، ما بعد از چهل سال اکنون داریم در آینه می بینیم. دکتر آقاجری در بخش پایانی سخنرانی خود تاکید نمود: مهندس بازرگان به عنوان یک سیاست ورز اصول محور و اخلاقی در تجربه ای که در طول عمر پربرکتش داشت، اعتقاد داشت نهاد سازی مدنی از پایین باید باشد. از پایین باید استبداد را بلا موضوع کرد، از پایین باید اخلاق سلطه پذیری را تغییر داد و این معنای همان آیه است که ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم. اگر ستم پذیر و مظلومی نباشد، ظالمی هم نخواهد بود. سیاست اصول محور و جامعه محور از پایین، مربوط به کنش، برابری، احترام متقابل، نفی تحمیل عقیده خود به دیگری و تمام چیزهایی که ما می خواهیم در آینده در دستگاه حکومت ببینیم باید از هم اکنون در سطوح پایین جامعه ایجاد کرد. مهندس بازرگان هم با گفتار و هم با کردار و هم با قلم و هم باعمل این را دنبال کرد.
در مراسم سالگرد درگذشت اولین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران خانم دکتر الهه کولایی با عنوان «نوگرایی دینی و اندیشه بازرگان» ، آقای دکتر سیدعلی میرموسوی با عنوان «بازرگان از احیاگرایی تا پسا اسلام گرایی» ، آقای علی گرجی با عنوان «بازرگان،بزرگمردی از نوع سوم» و آقای دکتر هاشم آقاجری با عنوان «بازرگان،سیاست اخلاقی و جامعه محور» به ایراد سخنرانی پرداختند. در این مراسم که با عنوان «گفتمان بازرگان و چالش های چهل سالگی انقلاب» روز ۲۷ دی ماه ۱۳۹۷ در کانون توحید تهران برگزار گردید، جمع کثیری از اقشار مختلف جامعه و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی نظیر جلال جلال زاده، فائزه هاشمی، فیض اله عرب سرخی، ابوالفضل قدیانی، لطف اله میثمی، محمدامین هادوی، محمدحسین رفیعی، محمود عمرانی، محمدی اردهالی، فریدون سحابی، محمدمهدی جعفری، محمدجواد مظفر، صدیقه وسمقی، مقصود فراستخواه،فاطمه هاشمی، محمدجواد روح، مرتضی الویری، الهه مجردی،عبدالمجید معادیخواه و محمدجواد حجتی کرمانی حضور داشتند. اولین سخنران مراسم دکتر الهه کولایی بود که بازرگان را مردی از تبار نوگرایان دینی در کشور دانست که به نسل نواندیشان در جهان تعلق داشت. وی با اشاره به اینکه نیازمند تبار شناسی مدلی از توسعه به عنوان دین، و مردم سالاری به نام دین، و افرادی مثل مهندس بازرگان برای رسیدن به چنین تجربه ای بسیار تلاش کردند. آنچه ضروری است که در این تبار شناسی به آن توجه به کنیم اینکه ایشان کوشیدن پاسخ هایی چرایی عقب افتادگی جامعه خودشان را از خلال آموزه های دینی استخراج بکنند. این دغدغه اساسی اندک کسانی مثل سید جمال الدین اسد آبادی بود که در تمامی کشورهای اسلامی به باز اندیشی دینی، زدودن خرافات، بازخوانی دینی و تلاش برای پیدا کردن پاسخ ها برای نیازهای جوامع اسلامی مبادرت ورزیدند. اولین سخنران مراسم دکتر الهه کولایی بود که بازرگان را مردی از تبار نوگرایان دینی در کشور دانست که به نسل نواندیشان در جهان تعلق داشت. وی با اشاره به اینکه نیازمند تبار شناسی مدلی از توسعه به عنوان دین، و مردم سالاری به نام دین، و افرادی مثل مهندس بازرگان برای رسیدن به چنین تجربه ای بسیار تلاش کردند. آنچه ضروری است که در این تبار شناسی به آن توجه به کنیم اینکه ایشان کوشیدن پاسخ هایی چرایی عقب افتادگی جامعه خودشان را از خلال آموزه های دینی استخراج بکنند. این دغدغه اساسی اندک کسانی مثل سید جمال الدین اسد آبادی بود که در تمامی کشورهای اسلامی به باز اندیشی دینی، زدودن خرافات، بازخوانی دینی و تلاش برای پیدا کردن پاسخ ها برای نیازهای جوامع اسلامی مبادرت ورزیدند. این استاد علوم سیاسی با ارائه تعریفی از نوگرایی دینی آن را جریانی عنوان نمود که در برابر جریان مدرنیته می کوشد تا علل عقب ماندگی جوامع اسلامی را بیابد و از طریق آموزه های دینی بدنبال پاسخهایی برای نوسازی فکری و توسعه قرار بگیرد. وی با اشاره به اینکه ما اولین ملت آسیایی هستیم که انقلاب علیه استبداد را تجربه می کنیم و حاصل آن قانون اساسی بود که البته نتوانست مشروطیت را به دنبال داشته باشد، توضیح داد که با شروع دوران پهلوی با نوعی از نوگرایی مواجه می شویم که یک کپی صرف از آموزه های غربی بود. دکتر کولایی ادامه داد: دین داران نواندیش در مواجهه با علم جدید و جهان مدرن دین را ناکارآمد و ناتوان نمی دانند و تلاش می کنند با خوانش های به روز پاسخ های همه عوارض عقب ماندگی را پیدا کنند. جریان نوگرایی دینی از سوسیالیستهای خداپرست تا نهضت آزادی در امتداد چنین خطی می کوشند که پاسخ عقب ماندگی ایران را در متن آموزه های دینی جستجو کنند و از دل دین پاسخ مناسب را عرضه کنند. از دیدگاه این سخنران، انقلاب اسلامی در واقع پاسخی است به سیاست نوسازی غرب گرایانه ای در دوره پهلوی با نادیده گرفتن مولفه های اسلامی کشور شکل گرفته و انکار این مولفه های دینی و هویتی آثار خود را در جریان انقلاب اسلامی و فعالیت شخصیتهای بارز جریان نوگرایی دینی نظیر مرحوم مهندس بازرگان نمایان می سازد. دکتر کولایی اضافه کرد: مهندس بازرگان چه در دوران کوتاه نخست وزیری خودشان و چه پس از آن که استعفاء از دولت دادند اعتراضات خود را به روندهای غیرعقلانی و غیراخلاقی ادامه دادند و به دلیل ارتباط نزدیک و مداومی که با قرآن داشتند شجاعانه در برابر این رفتار ها ایستادگی کردند چراکه ایشان قدرت را به عنوان ابزاری برای تحقق آرمان های دینی برآورد می کردند و این درس بزرگی است که بدانیم نسبت عالم سیاست با احلاق چیست وآیا ساختارهای سیاسی و اقتصادی توسعه نیافتگی با تغییر پسوند می تواند تغییری رو به توسعه یافتگی داشته باشد؟ تجربه نشان داد که ما نمی توانیم خود را از جوامع سیاسی جدا کنیم و البته تجربه مهندس بازرگان بویژه دیدگاههای ایشان در اواخر عمرشان نشان داد که ما باید این تجربه آمیختگی مفاهیم دینی با مفاهیم سیاسی را به هر ترتیب بدست می آوردیم. الهه کولایی با اشاره به تجربه دوم خرداد ۷۶ مطرح نمود که نوگرایی دینی در این مرحله از فاز انقلابی وارد یک فاز اصلاحی می شود و همین تجربه به آموخت که ما نیازمند بازخوانی همه جانبه تجربه هایمان در سالهای گذشته هستیم. دموکراسی یاد گرفتنی است و آموزش نیازمند تداوم و پایداری و خسته نشدن است. ما از تجربه های ارزشمندی که پیرامون ماست می توانیم یادبگیریم. ما نیازمند پرهیز از دامن زدن به عواطف و احساسات هستیم. ملت بزرگ ایران به دنبال چهل سالگی انقلاب اسلامی که نیاز به بازخوانی آن دارد تا بداند که چه می خواستیم و به کجا رسیدیم. سخنران بعدی مراسم آقای دکتر سیدعلی میرموسوی استاد علوم سیاسی دانشگاه مفید بود که سخنرانی خود را با این هنوان آغاز نمود: درود بر روح و روان بزرگ مرد آزاده و آزادی خواه ایران، دبیر کل نهضت آزادی، استاد فقید، مرحوم مهندس بازرگان و تسلیت به مناسبت درگذشت همسر آن فقید. سیدعلی میر موسوی با این پرسش آغاز کرد که؛ گفتمان بازرگان چیست؟ آیا این گفتمان دچار دگرگونی شده؟ عناصر پایدار و کارآمد آن برای وضعیت کنونی ما چیست؟ و اینکه چه پاسخی برای چالشهای کنونی از آن می توانیم انتظار داشته باشیم؟! به اعتقاد این استاد علوم سیاسی اندیشه بازرگان در پاسخ به زمینههای فکری و اجتماعی و سیاسی شکل گرفت و همگام با تحولات دچار تحول شده است. این تحول در منظومه اندیشه بازرگان با حفظ انسجام و عناصرپایدار تفکر ایشان است که میتوانیم گفتمان او را بر اساس آن تعیین کرده و از سایر گفتمان ها متمایز کنیم.گفتمان بازرگان؛ نو اندیشی دینی، تجدد خواهی و اصلاح طلبی مذهبی است که در مرزبندی با دو گفتمان شکل گرفته است. اول گفتمان مدرنیسم و تجددخواهی آمرانه و دوم گفتمان اسلامگرایی آمرانه. گفتمان بازرگان در جوانی در تقابل با گفتمان مدرنیزاسیون آمرانه و در سنین سالخوردگی در تقابل با اسلام آمرانه قرار می گیرد. دکتر میرموسوی عنوان نمود: استاد فرهنگ رجایی در کتاب؛ اسلامیزم و مدرنیزم، اندیشمندان مذهبی که با دغدغه اسلام به مسائل اجتماعی و سیاسی پرداختهاند را در چهار نسل بررسی میکند: نسل احیا گرای دینی، نسل اسلام انقلابی، نسل اسلامگرا، نسل پسا اسلام گر.ا. نسل اول: در واکنش به موج تضعیف باورهای مذهبی که برخواسته از نوعی برداشت مذهب ستیزانه از تجدد بوده شکل گرفت.نمایندگان دو شاخه از این جریان آیت الله شیخ عبدالکریم حائری و آیت الله بروجردی بعنوان نمایندگان محافظه کار حوزوی و شاخه دوم این جریان مرحوم مهندس بازرگان بودند که در این دوران دغدغه های فرهنگی و اجتماعی داشتند.. نسل دوم: در پی سیاسی شدن مذهب درواکنش به ایدئولوژیهای مارکسیتی و در تقابل با رژیم شکل گرفت و به دنبال ارائه یک ایدئوژی اعتراضی در برابر رژیم و در راستای تغییر آن بود از مفاهیم چپ مایه میگرفت. در شاخه حوزوی آیت الله خمینی و در شاخه نوگرا مرحوم شریعتی نمایندگان شاخص آن بودند..نسل سوم: پس از انقلاب اسلامگرایی بعنوان یک ایدئولوژی که در صدد ارائه مدلی برای حکومت براساس اسلام بود و جنبه فقاهتی آن برجسته بود و در پی صورت بندی مفاهیم جدید در چهارچوب ایدئولوژی اسلامی بود. این ایدئولوژی در طی چهل سال پس از انقلاب دچار چالشهایی شد که میتوان گفت یکی از وجوه مهم گفتمان مرحوم بازرگان بهنوعی مرزبندی با این گفتمان و با آموزه های آن بود.. نسل چهارم: از دهه هفتاد به بعد در پی بن بست ها و ناکامی هایی که اسلام گرایی با آن روبرو شد پدیدار و از صورت بندی ایدئولوژیک از اسلام فاصله گرفت و در پی بازاندیشی آموزههای اسلامی در چهارچوب اقتضائات، نیازها و پرسشهای وضعیت کنونی بود و به دنبال یک تفسیر سازگار از دین با آموزهها و ارزشهای دنیای جدید به ویژه حقوق بشر و دموکراسی ارائه کند.. سیر تحول فکری مرحوم بازرگان را میتوان بر اساس مناسباتی که با این چهار نسل داشته تحلیل کنیم. وی سپس به این نکته اشاره نمود که: بهترین توصیفی که می توان از گفتمان بازرگان در این چند مرحله ارائه کنیم، تعبیر خود ایشان با استعاره لولا بیان کرده و موسسین نهضت آزادی ایران را در حکم لولا و مفصل معرفی میکند. نسلی که می خواهد با نسل قدیم بعنوان نسلی ایستا و محافظه کار و از سویی به نسل جدید که به آینده میاندیشد و به قول ایشان استقلال و استقرار پیدا خواهد کرد ارتباط پیدا کند. استاد دانشگاه مفید در بخش دیگری از سخنرانی خود بیان بیان کرد که در عرصه عملی، بازرگان واسطهای میان نسل جدید و تحصیل کرده با نیروهای سنتی است. در مرحله بعدی میان نیروهای ملی و نیروهای مذهبی و در مرحله آخر میان مردم و نیروهای انقلابی است. در عرصه فکری نیز در سه مقوله کلی می توان پروژه ایشان را جای داد: ۱- مقوله آشتی علم و دین؛ در راستای یک هدف مشترک تحت عنوان «کشف حقیقت درباره طبیعت و زندگی انسان در زمین» و شناسایی عقل بعنوان مناسب ترین لولای عقل و دین بود. ۲- مقوله تفسیر عقلانی و نواندیشانه از دین؛ نگرش بازرگان به رابطه میان انسان و خدا که مناسب ترین واسطه میان انسان و خدا را آزادی و اختیار معرفی می کند. ۳- مقوله ارتباط صحیح دین با حوزه عمومی است؛ که کوشش وی بر آن بود که نشان دهد دین و حوزه عمومی از راه پیوند صحیح با هم مرتبط هستند و این پیوند همواره می بایست مورد توجه قرار گیرد. دکتر سیدعلی میرموسوی ابراز داشت یکی از ابعاد اندیشه مهندس بازرگان که در چالش کنونی میشود به آن توجه زیادی کرد: پیوند دین با حوزه عمومی است که البته این بخش از اندیشه بازرگان را میتوان بعنوان محکمات اندیشه وی شناخت که دچار تغییری جدی نشده است. در ارتباط با نسبت دین و حوزه عمومی، سه تصویر می تواند وجود داشته باشد. ۱- تصویری جهان سکولار، دین را بیشتر به حوزه خصوصی محدود می کند. ۲- تصویری که در دوره جمهوری اسلامی مطرح شد و در پی اعمال آمرانه دین بود. ۳- تصویری که مهندس بازرگان ارائه کرده که دین در حوزه عمومی همواره حضوری غیر آمرانه و از بالا به پایین داشته باشد.. وی با بیان این نکته که گفتمان بازرگان اساسا در حوزه رابطه دین و حوزه عمومی، میانه روی است ادامه داد: در آثاری مانند مقاله حکومت از پایین و یا جوانان و بازی سیاست در پی طرح این ایده است که به شکل آمرانه نمی توان تحولات را ایجاد کرد، چه این تحولات در راستای متجدد کردن جامعه باشد و چه در راستای دینی کردن جامعه. بخش پایانی سخنرانی سیدعلی میرموسوی به دو فراز از سخنان مهندس بازرگان اختصاص داشت: « اینک که از زندگی بردگی و ظلم و ننگ و از تسلط سفلگان به تنگ آمده ایم و هر روز و هر ساعت با مشاهده مظاهر ستمگری و بدبختی اعصابمان کوبیده می شود و چون مرغی خود را به قفس می زند و در پی راه فرار و چاره جویی و نجات می گردیم، بیاییم در راه یک برنامه مقدس و مطمئن ولی مشکل، پرافتخار قدم برداریم و وجدان خود و خدای خود را خشنود سازیم. راه طولانی و پرمرارت است ولی دوری و خار راه دوست از شهد و عسل شیرینتر است. ما پیشقدم می شویم همقدم هم خواهیم یافت…» « ترازنامه چهل و اند سال استبداد متلاطم پس از مشروطیت به رسوایی و لرزانی و لغزش منتهی شده است،اکثریت مردم زیر فشار ظلم و فقر و ننگ به تنگ آمده اند و راه نجات و رهبر و برنامه می جویند…» سومین سخنران بیست و چهارمین سالگرد درگذشت مهندس بازرگان آقای علی گرجی از اعضای نهضت آزادی ایران بود که با اشاره به آیات ۲۰ و ۲۱ سوره یس، شرح حال مهندس بازرگان را منطبق بر همین آیات مبارکه دانست. وی با یادآوری بیش از ۳۵۰ عنوان کتاب و مقاله و سخنرانی ارزشمند ایشان عنوان نمود که این حجم انبوه از آثار در تناوب متناسب و در حرکتی مستمر در زندگی ایشان بوده است به نحوی که منحنی خلق آثار ایشان در حرکتی بلندمدت و با فراز و فرودهای کم دامنه بوده و شاید بتوان گفت حتی این منحنی بصورت خط نمود پیدا میکند که نظم و برنامه ریزی دقیق در زندگی مهندس بازرگان می باشد. علی گرجی با تقسیم بندی انسانها بر اساس نسبت شخصیت وجودی شان و تاثیرپذیری و تاثیرگذاری آن مبتنی بر محیط و تاریخ و مردم به سه دسته متمایز، اشاره کرد که انسانها یا شخصیتشان از وجود فیزیولوژیکی آنها کوچکتر است یا هم شان است یا بزرگتر. این گروه یا نوع سوم از انسانها کسانی هستند که با مرگ، زندگی شان خاتمه نمی یابد و در طول زمان جاری می ماند. بر این اساس مهندس بازرگان نیز در خیلی بزرگانی نظیر اندیشمندان، ادیبان، فیلسوفان، مخترعین و دانشمندان در سلک نوع سوم انسانها قرار می گیرد. وی با تیترنگاری وجوه متمایز شخصیتی بازرگان دلایل خود را برای این طبقه بندی اینگونه توضیح داد که سبک نگارش، صراحت و شجاعت در گفتار، اولویت مصالح ملی، انصاف در برخورد با مخالفین و حتی دشمنان، آینده نگری و پیش بینی، صداقت و راستی در عمل از جمله خصائصی هستند که ایشان را وجد این طبقه بندی می کنند. این عضو نهضت آزادی ایران ابراز داشت که مهندس بازرگان برای تک تک جملاتی که می گفت و می نوشت تعمق و تفکر می کرد، اهل پرده پوشی نبود اما با رعایت ادب و احترام و موازین اخلاقی حرف و نظرش را صریح بیان می کرد، در چالش با حاکمیت اسلام را برای ایران می دانست و حتی استعفایش را هم بخاطر منافع کشور و انقلاب مطرح نمود، در مقابل دینداران آتشین و ضد دینهای بازهم آتشین هیچگاه از مسیر عدل و انصاف خارج نشد و هرگز به واکنش متقابل تن در نداد، چه قبل و چه بعد از انقلاب هرآنچه که بعنوان تذکر و نگرانی مطرح می کرد ناشی از نگاهش به آینده بود و البته بر صداقت گفتار و رفتارش همگان شاهد و گواه بوده و هستند. علی گرجی با بیان خاطره ای از دبیرکل فقید و بنیانگذار نهضت آزادی ایران به جمله ای از ایشان به این مضمون اشاره کرد که: « ما وقتی صحبت از آزادی و حقوق مردم می کنیم، برایمان یک ابزار نیست که با آن مخالفان یا رقیبانمان را سرکوب و ملامت کنیم. در این مسیر هر مقدار هم که از آزادی ها و حقوق ملت تامین شود، از آن استقبال می کنیم…» به گزارش روابط عمومی نهضت آزادی ایران، آخرین سخنران مراسم نیز آقای دکتر هاشم آقاجری استاد تاریخ دانشگاه تربیت مدرس بود که شخصیت مهندس بازرگان را بر پایه چهار رکن دینداری، علم و تخصص، روشنفکری و سیاست ورزی توصیف کرد و سخنان خود را بر مبنای رکن چهارم این توصیف یعنی سیاست ورزی با این مبحث آغاز نمود که شاید اصطلاح سیاست اخلاقی در بادی نظر اصطلاحی ناسازواره و پارادوکسیکال به نظر برسد، زیرا معمولاً تعریفی که ما از سیاست داریم عبارت است از کنش به قدرت، در حالی که اخلاق چیزی جز کنش سیاست گریزانه، انزوا طلبانه و تنزه طلبانه نباشد. دکتر آقاجری در بیان دیدگاهش به اخلاق عنوان داشت: در اخلاق سنتی و زاهدانه و صوفیانه ما، پرهیزکاری، دوری از دنیا، و پرهیز از هرگونه درگیری در متن سیاست، پذیرفته شده نیست. گویا با صفت اخلاقی ناسازگار است.و شاید به خاطر همین در جامعه دینی ما، در حوزه های مذهبی ما، کتابهایی مثل معراج السعاده و … به خصوص از قرن چهارم و پنجم هجری به بعد نوشته اند. هنگامی که وقت عمل فرا می رسد و موقعیتی به وجود می آید این مردان دین و اخلاق را در عرصه سیاست، مشاهده می کنیم و به تجربه دریافتیم که در عمل ضد اخلاقی ترین کنش ها و افعال را به نمایش می گذارند. به طوری که این نوع بی اخلاقی حتی از کنش های سیاست مدار های عرفی نیز شدیدتر و غیر اخلاقی تر است. تلقی که من در مفهوم سیاست اخلاقی از اخلاق مورد نظر قرار می دهم، چیزی نیست جز نوعی اخلاق ارتباطی میان سوژه های برابر صاحب حق و کرامت. اخلاق آنچنان که در گفتار و کردار ویژگی های تحقق بخش به انسان متحقق می شود. و ارزیابی اخلاقی کنش، ارزیابی انجام وظائف و اصول تجسد یافته در گفتار و کردار است. با این تعریف کنش اخلاقی کنش معطوف به دیگری است. دیگری که با ما به عنوان فاعل و عامل اخلاقی در نوعی برابری بسر می برد و رابطه برابر حقوق صاحب حق و صاحب کرامت، رابطه اخلاقی است. هرگاه این رابطه تبدیل بشود به رابطه سوژه ها ی نابرابر و رابطه مبتنی بر قدرت، و نتیجه آن سلطه یکی بر دیگری است، در این صورت ما شاهد یک موقعیت غیر اخلاقی هستیم. از طرف دیگر، سیاست، رابطه قدرت است. سیاستی که به مفهوم رابطه قدرت باشد، چیزی نیست جز نوعی تناسب سلطه میان سوژ ه های نابرابر که یکی آمر است و دیگری مأمور. در این صورت چنین مفهومی از سیاست، تقابل و تضاد ذاتی دارد با آن مفهومی از اخلاق که عرض کردم. این استاد تاریخ اضافه کرد: اما بین سیاست معطوف به قدرت، با نوع دیگر سیاست که سیاست رهایی و سیاست معطوف به تعالی خود و دیگری است، نه تنها تناقضی وجود ندارد، بلکه این نوع سیاست با آن نو ع اخلاق تلازم دارد. در این چارچوب سیاست اخلاقی چیزی نیست جز سیاستی که معطوف به تغییر زندگی است نه تسخیر قدرت. سیاستی که معطوف به رهایی است، رهایی از تمام عوامل سد کنندۀ خودشکوفایی بشری و تحقق خود آدمی. سیاست رهایی ملی، و ضد استعماری، سیاست رهایی دموکراتیک و ضد استبدادی، سیاست رهایی طبقاتی و ضد استثماری. این سیاست همان اخلاق است و سیاستمداری این چنین سیاستمدار اصول محور است. وی ادامه داد: سیاستی که بر اساس تسخیر قدرت ایجاد شود، نهایتاً جامعه ای را ایجاد می کند که نتیجه آن استبداد است. نتیجه آن رابطه سرکوب و زور و در نتیجه نابودی عدالت و کرامت و خودشکوفایی انسانی و تمام آن آرمانهایی که هم هدف یک سیاست راستین رهایی بخش است و هم هدف یک اخلاق رهایی بخش است.این سیاست و این اخلاق یک ویژگی دیگری هم دارد آن این است که سیاست از پایین است. اگر ما با یک نظام سیاسی استبدادی روبه رو هستیم. باید ابتداء ستون پایه های اساسی آن را از بین ببریم تا آن سقفی که بر این ستون پایه ها استوار است ؟؟؟ جامعه یی که قرار است در سطح کلان در آینده ساخته شود، از هم اکنون میان کنش های اجتماعی میان کوچکترین و خرد ترین سطوح و جمعی و انجمنی گرفته تا بالا همین ها است که مشخص می کند ما در آینده به کدامین سمت خواهیم رفت. دکتر آقاجری با اشاره به شخصیت سیاسی و دینی مهندس بازرگان عنوان داشت: اینجاست که ما به مهندس بازرگان می رسیم. مهندس بازرگان سیاست ورز بود نه سیاست باز. سیاست او سیاست اصول محور بود نه قدرت محور. اگر ما امروز بعد از چهل سال ، تجربه دولت موقت بازرگان را احصا می کنیم و مورد داوری قرار می دهیم و تمام آن ستمها و ظلم هایی را که بر او رفت محکوم می کنیم چیزی نیست جز کارنامه یک سیاستمدار اصول محور که در نهایت پیروزی از او است، همچنان که ما امروز یاد مصدق بزرگ را گرامی می داریم. علیرغم نیم قرن ظلم و ستم و جفا در هر دو رژیم بر آن مرد بزرگ و سند بزرگ شرافت خواهی و آزادی خواهی در میان ایران و ملت ایران رفت. رمز ماندگاری مصدق و بازرگان و کسانی مانند اینان چیزی نیست، جز سیاست ورزانی اصول محور. سیاست ورزانی که در همه شرایط، چه آن هنگام که پایین بودند، در کوچه و بازار و در زندان و در دانشگاه و در تبعید، و چه در زمانی که در دولت بودند، نوعی توحید می بینید. یکی از نامهای مستعار بازرگان قبل از انقلاب، عبدالله موحد بود. یعنی یکتایی و یک تویی در همه عرصه ها، بر اساس یک پرنسیپهای مشخص که تحت هیچ شرایطی این پرنسیپها را فداء نمی کند و باید اعتراف کنیم آنچه که پیر در خشت خام می دید، ما بعد از چهل سال اکنون داریم در آینه می بینیم. دکتر آقاجری در بخش پایانی سخنرانی خود تاکید نمود: مهندس بازرگان به عنوان یک سیاست ورز اصول محور و اخلاقی در تجربه ای که در طول عمر پربرکتش داشت، اعتقاد داشت نهاد سازی مدنی از پایین باید باشد. از پایین باید استبداد را بلا موضوع کرد، از پایین باید اخلاق سلطه پذیری را تغییر داد و این معنای همان آیه است که ان الله لایغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم. اگر ستم پذیر و مظلومی نباشد، ظالمی هم نخواهد بود. سیاست اصول محور و جامعه محور از پایین، مربوط به کنش، برابری، احترام متقابل، نفی تحمیل عقیده خود به دیگری و تمام چیزهایی که ما می خواهیم در آینده در دستگاه حکومت ببینیم باید از هم اکنون در سطوح پایین جامعه ایجاد کرد. مهندس بازرگان هم با گفتار و هم با کردار و هم با قلم و هم باعمل این را دنبال کرد.