مراسم بیست و ششمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، به دلیل محدودیتهای ناشی از کرونا به صورت آنلاین و ویدئو کنفرانس در تاریخ دوم بهمن ماه ۱۳۹۹ برگزار شد. در این مراسم محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب، فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و فعال ملی مذهبی و حسین نورانی نژاد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران به سخنرانی پرداختند. سخنران نخست این مراسم، مهندس محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران ضمن گرامیداشت یاد و راه پیشگامان نهضت آزادی ایران همچون احمد صدر حاج سیدجوادی، رحیم عطایی، عباس رادنیا، مهندس عباس امیرانتظام، مهندس عزت الله سحابی، شهید دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و همچنین دکتر غلامعباس توسلی، عنوان مراسم را راهبردی که در سال های اخیر با توجه به چالش های پیش روی اصلاح طلبان درقدرت برای بازگشت به اندیشه تاریخی اصلاح طلبی مطرح شده است بیان نمود. ایشان به بیان نسبت اصلاحطلبی معاصر با اندیشۀ مهندس بازرگان پرداخت و بینش و منش وی را یکی از الگوهای الهام بخش اصلاح طلبی برای نسل تحولخواه جامعه در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در دهه های اخیر دانست. او در ادامه افزود: “دغدغه او [مهندس بازرگان] و یارانشان از همان شهریور ۱۳۲۰ بر دو عامل اصلی عقب ماندگی جامعه ایران یعنی «استبداد سیاسی» و پیرایه ها و خرافات مذهبی هزار ساله «استبداد دینی» متمرکز بود.”ایشان در ادامه دستاورد این تلاش ها از دهه بیست تا بهمن ۵۷ و تعامل با روحانیون مبارز و مشارکت همه احزاب و گروههای اجتماعی و عموم آحاد ملت ایران را در ۲۲ بهمن ۵۷ و حذف نماد «استبداد سیاسی» و طی شدن «گام اول» رفع مانع توسعه یافتگی ایران دانست و ابراز داشتند:” اما پس از سال ۵۸، در عمل نظریه ولایت فقیه و سپس ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی اضافه شد و همان نگاه تاریخی اسلام فقاهتی شیخ فضل الله نوری مورد عمل مسئولان قرار گرفت. پیامد آن در چهار دهه گذشته به تدریج نادیده گرفتن بسیاری از اصول قانون اساس گردیده است که حقوق اساسی ملت ایران و مطالبات تاریخی ملت چون «آزادی و حاکمیت ملت» را تضمین میکند.” وی پیامد های این فرایند را بحران های گسترده در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و… دانست.دبیرکل نهضت آزادی ایران در ادامۀ سخنانشان به بیان رویکرد مهندس بازرگان و یارانشان در قبال چنین روند انحرافی از آرمانهای انقلاب و اصول قانون اساسی و رویدادهای بعد از اتقلاب پرداختند و آن را اینطور بیان کردند: آگاهی بخشی در مقابل اقدامات خلاف مصالح و منافع ملی : تاکید بر «جمهوری دموکراتیک اسلامی» مصوب شورای انقلاب و تایید رهبر فقید انقلاب، مخالفت با اشغال سفارت آمریکا و ادامه جنگ تحمیلی بعد از پیروزی خرمشهر، تاکید بر سیاست اسلام برای ایران در قبال ایران برای اسلام در سیاست خارجی و در منطقه و…آگاهی بخشی برای نشان دادن ریشه های نظری انحراف از آرمان های اصلی مردم در انقلاب «آزادی و حاکمیت ملت»: اثر «انقلاب ایران در دو حرکت»، چگونه «همه با هم، به همه با من»تبدیل شد (۱۳۶۱)، اثر «گمراهان»، سرگذشت و سرنوشت حاکمیت کلیسا و روحانیت در قرون وسطی (۱۳۶۲)، نشریه نهضت آزادی ایران با عنوان «تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه» (۱۳۶۶)، و آثار متعدد دیگر ایشان در مجموعه آثار جلدهای ۲۲، ۲۳ و۲۴ با عنوان «انقلاب اسلامی ایران (۱)، (۲) و (۳)» و جلد های ۲۵ و ۲۶ با عنوان « بازیابی ارزشها (۱) و (۲)» و نهایتا در «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء» و تاکید بر ضرورت جدایی نهاد دین و روحانیت از قدرت بر اساس آموزه های قرآنی.آگاهی بخشی در عرصه سیاسی: بعد از حضور در دولت موقت انقلاب و شورای انقلاب، حضور در انتخابات مجلس اول و ارایه چند سخنرانی راهبردی و ضمن دفاع از حقوق اساسی ملت مصرح در قانون اساسی به ریشههای انحراف اشاره میکند، حضور در انتخابات مجلس دوم و طرح مطالبه قانونی و برحق مردم برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم و پیامد های خشونت بار آن در مجلس اول، نامزدشدن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ و رد صلاحیت ایشان توسط شورای نگهبان و پیامد های آگاهی بخشی آن در عرصه عمومی، بیانیه ها و برگزاری مراسم ها برای آگاهی بخشی در مسایل مهم مورد نیاز جامعه، تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» در سال ۶۵ و نهایتا ارسال نامه مشفقانه به رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۶۹ و پیامد های آگاهی بخش و البته پذیرش هزینه های سنگین آن، تشکیل نهاد «تلاشگران تامین آزادی انتخابات» با جمعی از نیروهای ملی و مسلمان در سال ۱۳۶۵ برای حضور آگاهی بخش درانتخابات مجلس پنجم و ریاست جهوری سال ۷۶ و صدور بیانیه های آگاهی بخش و دفاع از حقوق اساسی ملت «آزادی و حاکمیت ملت» و…ایشان ابراز داشتند در شرایطی که حضور در قدرت به صورت محدود یا غیرممکن باشد، راهکار «اصلاحات جامعه محور» پیش روی ماست و افزودند:”نگاه «جامعه محور» در مقابل نگاه «قدرت محور» بعد از سال ۹۶ مطرح شد که اصلاح طلبان به اندیشه تاریخی اصلاحات برگردند و با تقویت جنبش اجتماعی فرایند گذار به دموکراسی تقویت شود. برنامه اصلاحات جامعه محور، تداوم همان اصلاحات تاریخی است. اگر نتوانستیم در قدرت برنامه توسعه سیاسی و دستیابی به مطالبات تاریخی و قانونی مردم را محقق سازیم، ضرورتا بازگشت به راهبرد اصلی اصلاحات در جامعه باید مورد توجه قرار گیرد.” در پایان ایشان با آرزوی تحقق ایرانی آزاد و آباد، جمله مشهور مرحوم دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل فقید نهضت آزادی ایران را تکرار نموده و گفتند:” اصلاحات تا کنون راه طولانی داشته و راه طولانی تری هم پیش رو خواهد داشت. ما باید به آینده امیدوار باشیم و به خداوند بزرگ توکل کنیم تا این فرایند طی شود.” سخنران بعدی مراسم، خانم فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و فعال ملی مذهبی بودند و سخنان خود را با این کلمات که اصلاحات جامعه محور از جمله واژگان ترکیبی جدیدی در ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران است که نیاز به بازتعریف دارد آغاز نمودند. ایشان اصلاحطلبی اجتماعی و سیاسی را به مثابه یک جریان تاریخی که در ایران معاصر بوده است، مورد تحلیل و بررسی قرار داد و به بیان مدلهای اصلاحطلبی پرداخت: 1- مدل حکومتی که به اصلاحاتی گفته شده که که منشاء رویداد آن به دولتمردان و حکومت باز گشته و می گردد. در قبل از انقلاب : چهره های شاخص این رویکرد اصلاحی را به لحاظ روش و نوع اصلاح طلبی می توان در اصلاحات معروف عباس میرزا و قائم مقام فراهانی،اصلاحات دوران پهلوی ( رضاشاه و محمدرضا پهلوی ) و در بعد از انقلاب آقای خاتمی واصلاح طلبی ایی مرسوم که تا به امروز بیش از دو دهه از تاریخ سیاسی ایران بعد از انقلاب را از خودش متاثر کرده، دانست. این رویکرد در هر سه مقطع رویداد خود توانست رشد ، توسعه و تغییراتی را به همراه داشته باشد اما از تغییرات بنیادین در ساختارها و درحل مسائلی که جامعه با ان مواجه بود، ناتوان ماند و ناتوان مانده است.2- مدل غیرحکومتی : اندیشه اصلاحی سیدجمال، مصدق و موازنه منفی و مشی پارلمانتاریستی مهندس بازرگان در قبل از انقلاب و اصلاحات گام به گام او در بعد از انقلاب در این گروه جای دارند. گفته میشود اصلاح طلبی به شیوه مدرن با مصدق آغاز شده و اساسا توسط او بنیان نهاده شده است. در ادامه ایشان به بیان مدلهای ورود مهدس بازرگان به سیاست پرداختند و بیان نمودند که حتی هنگامی که مهندس بازرگان ورود به قدرت را میپذیرد، برای او واجد ویژگی های زیر بوده است : 1- احساس تکلیف در برابر مردم.2- وسیله ای برای پیشبرد اهداف، قدرت وسیله نه هدف.3- عدم اعتقاد به در قدرت ماندن بهروسیله و تحت هر شرایط . قدرت برایش اصل نبود بنابراین وقتی دید امکان بهره گرفتن درست از ان وجود ندارد ان را وانهاد و استعفاء داد.4- استفاده از قدرت برای هموارسازی روند دمکراتیک شدن جامعه.5- اخلاق را در عرصه مبارزات، کار و فعالیت، و حتی دین مقدم بر هر چیزدانستن. غایت دین گرایی بازرگان اخلاق مداری او بود که عرصه ای بس مهم برای به آزمون نهادن و محک تمامی افراد ، نحله ها و جریانات در زمانی است که در قدرت سیاسی قرار میگیرند. و در ادامه افزود: برای بازرگان هیچگاه قدرت اصل نبود. اگر هم بر روی استبداد و قدرت استبدادی متمرکز شده به دلیل ان بوده که معتقد بوده تا استبداد هست نمیتوان سایر وجوه جامعه و انسان را درست کرد ولی در دوره اخر حیاتش به این جمعبندی می رسد که منتقد قدرت باشد تا کارگزار قدرت. این فعال حقوق زنان در ادامه به بیان تفاوت های اصلاحات جامعه محور و دولت محور در ایران پرداخت و در جهت تبیین هر یک از آنها ابراز داشتند:” اساساً در چشمانداز حتی رادیکال ترین بخش اصلاح طلبان درون حکومتی ساخت سیاسی دارای آنچنان اهمیتی است که اساسا نمیتوان اصلاحات را به آن مرتبط ندانست. آنان با توجه به قوی بودن ساخت سیاسی ، ناتوانی نهادهای مدنی، ضعیف بودن جامعه مدنی ، دشوار بودن گذار به دموکراسی بدون حضور در قدرت ، ضعیف داشتن نقش طبقات، تشکلها و نهادهای مدنی و فقدان جایگاه اجتماعی واقعی اقلیتهای مذهبی و قومی و همچنین وضعیت نابسامان جنبش های زنان، حقوق بشری، کارگران و غیره برای ایفای نقش فعال در جامعه مدنی و نیز فقیر و تهی دست بودن شدید جامعه یه منزله عدم برخورداری از تمکن مالی و اقتصادی ( ساده بگویم بی پول و امکانات بودن ) و … به این نتیجه رسیده که فعالیتِ تنها در عرصه جامعه مدنی و بدون راه یابی به سطوح قدرت که در ایران از طریق مکانیسمهای اتخاباتی روی می دهد ، نمی توان اصلاحات را محقق و سامان داد.” اما از سوی دیگر در اصلاحات جامعه محور: مردم عامل هستند نه ابزارموضوع اصلاح نیز توانمندسازی گروه های اجتماعی مستقل از دولت و حاکمیت هستند که با ابتکار خود آنها پایهریزی میشوندمردم در گروههای اجتماعی با حضورشان ابتکارعمل را به دست میگیرند، همکاریها را بهبود میبخشند، مسئولیت میپذیرد، توانمند می شوند ، زمام امور را به دست میگیرد . انسجام و متشکل شدن آنها سنگبنای دموکراسی را پایدار میکند.یافتن آگاهی، آشنایی به نیازها و حقوق صنوف مختلف، یافتن راهکار مناسب و عملی برای رویداد تغییرات، فرایندی را برای تربیت جامعه در مسیر دستیابی به دموکراسی های پایدار فراهم می کند .خطر عمده ای که این رویکرد را تهدید میکند گفتمان و راهکار تحول رادیکال هست که با وعده تغییرات فوری و همه جانبه این نوع اصلاح طلبی را به حاشیه می راند و باعث می شود که در جامعه مورد توجه قرار نگیرد یا کمتر مورد توجه قرار گیرد.ایشان یکی از وجوه اندیشه و زیست مهدس بازرگان را بعد اجتماعی ایشان دانست تا جایی که بیشتر مطالب و مکتوبات مهدس بازرگان مرتبط با مسائل اجتماعی هستند و افزودند:”به این مفهوم مهندس مهدی بازرگان یک رجل اجتماعی است که در هنگام برجسته شدن تصویر سیاسی او، این بعد از شخصیت وی به محاق رفته ولی قابلیت بازخوانی را دارد.” و همچنین “نمیشود از بازرگان و اصلاحات جامعه محور سخن گفت و اصلاحات دولت محور را مراد کرد و از اصلاحات جامعه محور سخن گفت ولی نقطه کانونی فعالیت را دولت قرار داد.” در پایان ایشان دو شخص مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی را از جهت حقطلب بودن، جوزده نبودن و موافق دلخواه گذرای زمانه طی طریق نکردن، برجسته تر دانست و فرمودند:”همین مشی که با خُلق آزادگی و ایدههای آزادیخواهانه آنها درهم آمیخته بود سبب ماندگاری ، اهمیّت و بی بدیل بودن این دو نفر شده است.” سخنران سوم این مراسم، آقای حسین نورانی نژاد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران، صورت بندی از اصلاحات جامعه محور در ایران ارائه دادند.ایشان با بیان سابقه تاریخی انقلاب ها و جنبش های اجتماعی جهان ابراز داشتند:”انقلاب اسلامی در زمانی به پیروزی رسید که چهار سال از آغاز موج سوم دموکراسی در دنیا می گذشت. میل به آزادی داشت و می دانست که می خواهد از بند چه کسی و شاید تا حدی از بند چه چیزی آزاد شود اما دقیقاً نمی دانست کدام آزادی را می جوید. آیا آزادی برای همگان و برابری حقوقی برای همه شهروندان؟ یعنی ایران برای همه ایرانیان؟” در ادامه ایشان با بررسی سیر انقلاب ایران در سال ۵۷، فرمودند:”مراد از جمهوری تا حدی گفته شد شبیه به سایر جمهوریهای مرسوم دنیا، اما این که کدام اسلامی، دقیقا روشن نشد. اسلامی که قید بر جمهوری است یا صفت جمهوری است به واسطه اکثریت مسلمان؟ نتیجه این ندانستن ها و عواملی دیگر منجر به این شد که امروز در خوانش از موج سوم دموکراسی در جهان، از ایران به عنوان یکی از نمونههای شکست خورده یاد میشود که هرچند شاخصهای دموکراسی و انتخابات در سالهایی بسیار بهتر از زمان پهلوی شد ولی به مروز که جلوتر آمدهایم، به دلیل نظارت استصوابی ضعیف و ضعیفتر شدهاند. این نقص، عامل شکل گیری جنبش اصلاح طلبی در سالهای بعد در ایران شد. به همین دلیل اصلاح طلبی را جز جنبشی با دال مرکزی دموکراسی نمیتوان فرض کرد.” ایشان با اشاره به کتاب «گذار به دموکراسی یا شبه اقتدارگرایی» اثر مارینا اتاوی، پنج تهدید اصلی متوجه نیروهای تحولخواه را برشمردند که اولین آنها ادغام شدن نیروهای تحولخواه درون حکومت در ساختار اقتدارگرایی موجود است. نتیجه مجموع این تهدیدها، عبور از یک نظام اقتداگرا به یک نظام شبهاقتدارگرا است که اگر اصلاح نشود، میتواند همان وضعیت اقتدارگرایی کامل را بازتولید کند. به بیان این فعال سیاسی اصلاحطلب:” انقلاب ۵۷ یک انقلاب کاملا مردمی بود که «گذار از» مشخصی داشت. گذار از سلطنت پهلوی. اما “گذار به” مشخصی نداشت.” ایشان افزودند:”اگر مرور گذرا بر تبیین هایی که طی این سالها در باره جامعه محوری شده است داشته باشیم می توان به این صورت بندی رسید: 1- جامعهمحوری نهادگرا: این مدل مبتنی بر ارتباط سیاستمداران با نهادها و جامعه مدنی است. مطالبات و پیشنهادات در تعامل با نهادهای مدنی شکل میگیرد، تبدیل به فشار از پایین شده و در چانهزنی از بالا دنبال میشود. یعنی که این مدل البته نیاز مبرم به حضور نمایندگانی در قدرت دارد.2- جامعهمحوری مبتنی بر ارتباط با اقشار مرجع: در این مدل تلاش میشود مطالبات دموکراسیخواهانه در تعامل با اقشار مرجع همچون هنرمندان، فرهنگیان و روشنفکران و با زبان آنها به جامعه منتقل شود.3- جامعهمحوری شبکهای و هستهای: در این مدل، به جای تمرکز بر ارتباط با نهادهای مدنی، گفتمانسازی و مطالبهپروری در دل شبکههای اجتماعی و جامعه شبکهای با قدرت خلاقیت بیشتر شکل میگیرد.4- کنشگری اجتماعی: این مدل که اوایل نضج گرفتن مفهوم جامعهمحوری داغ شده بود، به سیاستمداران توصیه میکند که به جای کار سیاسی، به فعالیتهای اجتماعی عامالمنفعه بپردازند.5- جامعهمحوری تودهگرا یا سیاستورزی راستین: مبتنی بر جنبشهای جدید است که بیسر و بیسازمان، با اصالت دادن به اعتراض و نفی نهادها و احزابی که آنها را موجب تبعیض در سیاست میدانند، شکل میگیرد … این مدل با اصالت زیادی که به اعتراض میدهد، در موضع سلبی قدرتمند، امکان “گذار از” قویتری دارد تا مدیریت و کنترل «گذار به»، به خصوص در جوامعی که جامعه مدنی و سازمانیافتگی سیاسی ضعیفی دارند و در نتیجه استعداد تودهای شدن بالایی دارند. ایشان مهندس بازرگان را بیشتر نزدیک به سیاستورزان اصلاحطلب دسته اول یعنی نهادگراها دانست و افزود:”تنها مروری بر نهادهایی که او در تاسیس آنها مشارکت داشت یا خود موسس آنها بود این رویکرد را نشان میدهد. انجمن اسلامی دانشجویان، کانون مهندسین ایران، شرکت یاد، انجمن اسلامی مهندسین، مدرسه کمال، شرکت سهامی انتشار، انجمن اسلامی بانوان، انجمن اسلامی معلمان، موسسه اسلامی نارمک، هنرستان کارآموز، جبهه ملی دوم، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر، نهضت مقاومت ملی، جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت و از همه مهمتر، نهضت آزادی ایران از این جمله اند.” در پایان ایشان بازرگان را سند ابطال نظری دانست که قضاوت بر تاریخ را غیرممکن میکند و به نام درک شرایط زمانی و مکانی، تا حدی تودهزده و شاید مسوولیتگریزانه، چشم بر اشتباهات نخبگان میبندد و نسبت به خطاهای سرنوشت ساز آنها، سهلگیری و توجیهگری ناموجه میکند و همچنین ابراز داشت:”قضاوت تاریخ و آیندگان یکی از راه های ایجاد مسئولیت پذیری برای امروز نخبگان و مردم است.” سخنران آخر این مراسم، آقای مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب بود که با بیان اصلاحات به عنوان حرکتی تدریجی، مستمر، مسالمتآمیز، قانونگرا، مردمی و ملی، سخنان خود را آغاز نمود و حرکتهایی را توانا در رسیدن به نتیجه پایدار دانست که دفعی و ناگهانی، خشونتمحور و متکی به بیگانه نباشند. ایشان هم دمکراسی و هم اصلاحات را بازگشت پذیر دانست و هشدار داد که باید همواره هوشیار بود تا از آسیبهای ارتجاع در امان ماند. وی در ادامه با بررسی تاریخی حرکت اصلاحات در ایران شعارهایی همچون «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» و «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» در سال ۴۲ و همچنین نامه سه نفره در سال ۵۶ را اصلاحطلبانه دانست و اضافه کرد:”اصلاحطلبان رژیم پیشین برخلاف سه دهه قبل، شاه را مستقیما مخاطب قرار دادند و او را مسئول اوضاع کشور خواندند. علت آن بود که تکلیف همه امور را شخص شاه تعیین میکرد.” ایشان در ادامه ابراز داشتند:”اگر اصلاحطلبان پابهپای تحولاتی که در درون حکومت و همینطور در متن مردم رخ میدهد، نتوانند خود را بهروز کنند، هم از مردم و هم از تحولات عقب میافتند و تأثیر خود را از دست میدهند. به همین دلیل میگویم نمیتوان حرفهای سال ۷۶ را امروز تکرار کرد.” و از طرفی “اصلاحات زمانی به بنبست میرسد که امکان سخنگفتن و نقد علنی تمام سیستم را از دست بدهند و انتخابات بهگونهای مهندسی شود که تفاوت معناداری در پیروزی هریک از نامزدها وجود نداشته باشد.” این فعال اصلاحطلب آلترناتیو اصلاحات مسالمتآمیز را حرکتهای خشونتآمیز دانست و افزود:”اگر حاکمیت اجازه انتخابات آزاد را ندهد، به طریق اولی اجازه نخواهد داد درباره بقای اصل نظام یا تغییر آن رفراندوم برگزار شود.” و همچنین:”همواره اقتدار مردم فراتر از قدرت سیاسی است پس اگر مردم اراده کنند، اصلاحات ممکن است. بههمیندلیل به نسل انقلاب انتقاد میشود که چرا در سال۵۷ اصلاحات نکردید. رهبری میتوانست اما نخواست، با اینکه حکومت همه راهها را قبل از آن بسته بود.” ایشان سه نوع از اصلاحطلبی را این چنین تببین نمودند: 1- اصلاحات قدرتگریز: نگاه مثبت به شرکت در انتخابات ندارد و فکر میکند پیشبرد اصلاحات بدون برگزاری حضور در قدرت ممکن است.2- اصلاحات قدرتزده: حامیانش معتقدند باید بههرشکلی وارد قدرت شد و حضور خود را در آن حفظ کرد. آنها اصلاحات را خارج از قدرت ناممکن میدانند.3- اصلاحات جامعهمحور یا اصلاحات دوپا: به مردم تکیه دارد و میکوشد با حمایت و رای مردم، در قدرت حاضر شود. با این حال به اعتقاد ایشان تمام اصلاحگران بزرگ در صدوپنجاه سال گذشته مسئولیت حکومتی پذیرفتند و ما اصلاحطلب خارج از حکومت نداشتهایم؛ مانند: امیرکبیر، دکتر مصدق، مهندس بازرگان و آقای خاتمی. به اعتقاد ایشان:”اصلیترین شعار اصلاحطلبان از صدر مشروطه تاکنون، در کنار آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعات و احزاب، آزادی انتخابات بوده است، تا بتوانند در حکومت حضور یابند و گامهایی بهسود میهن و مردم بردارند.” ایشان با بیان نقش مهم حکومت در پیشرفت یا عقبنگهداشتن کشور و در نتیجه،حلوفصل مشکلات یا انباشت معضلات جامعه ابراز داشتند:”از حدود یک قرن پیش و همزمان با مشروطه، اکتشاف و فروش نفت توان اقتصادی زیادی بهتدریج به حکومت بخشیده است.” و همچنین “استراتژی همه حکومتهای متکی به اقلیت «نصربالرّعب» است. ایجاد ترس و هراس جامعه از حکومت اصل است تا اکثریت نتوانند اراده خود را تحقق بخشند.” به بیان این فعال سیاسی، از شخص آیتالله خمینی تا آقایان منتظری و بهشتی و مطهری و مرحوم مهندس بازرگان، هیچکدام قبل از پیروزی صحبت از اجباریکردن احکام فقهی مانند حجاب در جمهوری اسلامی نکردند. وی وضعیت ایران امروز را بهدلیل نبود آزادی و رقابت و نظارت سیاسی و عدم مشارکت اکثریت مردم، شبیه به مدلهای شکستخورده شرقی دانست و ایران را شاهد رشدی نامتوازن و کاریکاتوری در سطح ملی دانست. در ادامه ایشان افزودند:”ما با گذشت زمان و برخلاف تصور اولیه فهمیدیم نتیجه ورود ولایتفقیه به قانون اساسی، میتواند جمهوری اسلامی را عملا به حکومت روحانیت تبدیل کند.” همچنین با نقد سخنان اخیر سخنگوی شورای نگهبان افزودند:”اگر این ادعای صحیح باشد که اگر انتخابات آزاد برگزار شود، مردم به یک قاتل رأی میدهند، سخنگوی شورای نگهبان باید پاسخ دهد که او و همفکرانش در این ۴۲سال چه کردهاند که مردم حاضرند به یک قاتل رأی بدهند ولی به امثال او رأی ندهند؟” در پایان ایشان با انزواطلبی دانستن تعریفی که امروز جریان اقلیّت از استقلال ارائه میدهد، دلیل آن را این تصور آنان دانست که اگر ایران مناسبات گسترده با جهان برقرار کند، بسیاری از آرمانها و راهبردهای غلط آنها با بنبستهای جدّی مواجه خواهد شد.
مراسم بیست و ششمین سالگرد درگذشت مهندس مهدی بازرگان، به دلیل محدودیتهای ناشی از کرونا به صورت آنلاین و ویدئو کنفرانس در تاریخ دوم بهمن ماه ۱۳۹۹ برگزار شد. در این مراسم محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران، مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب، فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و فعال ملی مذهبی و حسین نورانی نژاد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران به سخنرانی پرداختند. سخنران نخست این مراسم، مهندس محمد توسلی، دبیرکل نهضت آزادی ایران ضمن گرامیداشت یاد و راه پیشگامان نهضت آزادی ایران همچون احمد صدر حاج سیدجوادی، رحیم عطایی، عباس رادنیا، مهندس عباس امیرانتظام، مهندس عزت الله سحابی، شهید دکتر مصطفی چمران، دکتر ابراهیم یزدی و همچنین دکتر غلامعباس توسلی، عنوان مراسم را راهبردی که در سال های اخیر با توجه به چالش های پیش روی اصلاح طلبان درقدرت برای بازگشت به اندیشه تاریخی اصلاح طلبی مطرح شده است بیان نمود. ایشان به بیان نسبت اصلاحطلبی معاصر با اندیشۀ مهندس بازرگان پرداخت و بینش و منش وی را یکی از الگوهای الهام بخش اصلاح طلبی برای نسل تحولخواه جامعه در عرصه های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در دهه های اخیر دانست. او در ادامه افزود: “دغدغه او [مهندس بازرگان] و یارانشان از همان شهریور ۱۳۲۰ بر دو عامل اصلی عقب ماندگی جامعه ایران یعنی «استبداد سیاسی» و پیرایه ها و خرافات مذهبی هزار ساله «استبداد دینی» متمرکز بود.”ایشان در ادامه دستاورد این تلاش ها از دهه بیست تا بهمن ۵۷ و تعامل با روحانیون مبارز و مشارکت همه احزاب و گروههای اجتماعی و عموم آحاد ملت ایران را در ۲۲ بهمن ۵۷ و حذف نماد «استبداد سیاسی» و طی شدن «گام اول» رفع مانع توسعه یافتگی ایران دانست و ابراز داشتند:” اما پس از سال ۵۸، در عمل نظریه ولایت فقیه و سپس ولایت مطلقه فقیه در قانون اساسی اضافه شد و همان نگاه تاریخی اسلام فقاهتی شیخ فضل الله نوری مورد عمل مسئولان قرار گرفت. پیامد آن در چهار دهه گذشته به تدریج نادیده گرفتن بسیاری از اصول قانون اساس گردیده است که حقوق اساسی ملت ایران و مطالبات تاریخی ملت چون «آزادی و حاکمیت ملت» را تضمین میکند.” وی پیامد های این فرایند را بحران های گسترده در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه و… دانست.دبیرکل نهضت آزادی ایران در ادامۀ سخنانشان به بیان رویکرد مهندس بازرگان و یارانشان در قبال چنین روند انحرافی از آرمانهای انقلاب و اصول قانون اساسی و رویدادهای بعد از اتقلاب پرداختند و آن را اینطور بیان کردند: آگاهی بخشی در مقابل اقدامات خلاف مصالح و منافع ملی : تاکید بر «جمهوری دموکراتیک اسلامی» مصوب شورای انقلاب و تایید رهبر فقید انقلاب، مخالفت با اشغال سفارت آمریکا و ادامه جنگ تحمیلی بعد از پیروزی خرمشهر، تاکید بر سیاست اسلام برای ایران در قبال ایران برای اسلام در سیاست خارجی و در منطقه و…آگاهی بخشی برای نشان دادن ریشه های نظری انحراف از آرمان های اصلی مردم در انقلاب «آزادی و حاکمیت ملت»: اثر «انقلاب ایران در دو حرکت»، چگونه «همه با هم، به همه با من»تبدیل شد (۱۳۶۱)، اثر «گمراهان»، سرگذشت و سرنوشت حاکمیت کلیسا و روحانیت در قرون وسطی (۱۳۶۲)، نشریه نهضت آزادی ایران با عنوان «تفصیل و تحلیل ولایت مطلقه فقیه» (۱۳۶۶)، و آثار متعدد دیگر ایشان در مجموعه آثار جلدهای ۲۲، ۲۳ و۲۴ با عنوان «انقلاب اسلامی ایران (۱)، (۲) و (۳)» و جلد های ۲۵ و ۲۶ با عنوان « بازیابی ارزشها (۱) و (۲)» و نهایتا در «آخرت و خدا، هدف بعثت انبیاء» و تاکید بر ضرورت جدایی نهاد دین و روحانیت از قدرت بر اساس آموزه های قرآنی.آگاهی بخشی در عرصه سیاسی: بعد از حضور در دولت موقت انقلاب و شورای انقلاب، حضور در انتخابات مجلس اول و ارایه چند سخنرانی راهبردی و ضمن دفاع از حقوق اساسی ملت مصرح در قانون اساسی به ریشههای انحراف اشاره میکند، حضور در انتخابات مجلس دوم و طرح مطالبه قانونی و برحق مردم برای برگزاری انتخابات آزاد و سالم و پیامد های خشونت بار آن در مجلس اول، نامزدشدن در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۶۴ و رد صلاحیت ایشان توسط شورای نگهبان و پیامد های آگاهی بخشی آن در عرصه عمومی، بیانیه ها و برگزاری مراسم ها برای آگاهی بخشی در مسایل مهم مورد نیاز جامعه، تشکیل «جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت ایران» در سال ۶۵ و نهایتا ارسال نامه مشفقانه به رئیس جمهور وقت در سال ۱۳۶۹ و پیامد های آگاهی بخش و البته پذیرش هزینه های سنگین آن، تشکیل نهاد «تلاشگران تامین آزادی انتخابات» با جمعی از نیروهای ملی و مسلمان در سال ۱۳۶۵ برای حضور آگاهی بخش درانتخابات مجلس پنجم و ریاست جهوری سال ۷۶ و صدور بیانیه های آگاهی بخش و دفاع از حقوق اساسی ملت «آزادی و حاکمیت ملت» و…ایشان ابراز داشتند در شرایطی که حضور در قدرت به صورت محدود یا غیرممکن باشد، راهکار «اصلاحات جامعه محور» پیش روی ماست و افزودند:”نگاه «جامعه محور» در مقابل نگاه «قدرت محور» بعد از سال ۹۶ مطرح شد که اصلاح طلبان به اندیشه تاریخی اصلاحات برگردند و با تقویت جنبش اجتماعی فرایند گذار به دموکراسی تقویت شود. برنامه اصلاحات جامعه محور، تداوم همان اصلاحات تاریخی است. اگر نتوانستیم در قدرت برنامه توسعه سیاسی و دستیابی به مطالبات تاریخی و قانونی مردم را محقق سازیم، ضرورتا بازگشت به راهبرد اصلی اصلاحات در جامعه باید مورد توجه قرار گیرد.” در پایان ایشان با آرزوی تحقق ایرانی آزاد و آباد، جمله مشهور مرحوم دکتر ابراهیم یزدی، دبیرکل فقید نهضت آزادی ایران را تکرار نموده و گفتند:” اصلاحات تا کنون راه طولانی داشته و راه طولانی تری هم پیش رو خواهد داشت. ما باید به آینده امیدوار باشیم و به خداوند بزرگ توکل کنیم تا این فرایند طی شود.” سخنران بعدی مراسم، خانم فاطمه گوارایی، فعال حقوق زنان و فعال ملی مذهبی بودند و سخنان خود را با این کلمات که اصلاحات جامعه محور از جمله واژگان ترکیبی جدیدی در ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران است که نیاز به بازتعریف دارد آغاز نمودند. ایشان اصلاحطلبی اجتماعی و سیاسی را به مثابه یک جریان تاریخی که در ایران معاصر بوده است، مورد تحلیل و بررسی قرار داد و به بیان مدلهای اصلاحطلبی پرداخت: 1- مدل حکومتی که به اصلاحاتی گفته شده که که منشاء رویداد آن به دولتمردان و حکومت باز گشته و می گردد. در قبل از انقلاب : چهره های شاخص این رویکرد اصلاحی را به لحاظ روش و نوع اصلاح طلبی می توان در اصلاحات معروف عباس میرزا و قائم مقام فراهانی،اصلاحات دوران پهلوی ( رضاشاه و محمدرضا پهلوی ) و در بعد از انقلاب آقای خاتمی واصلاح طلبی ایی مرسوم که تا به امروز بیش از دو دهه از تاریخ سیاسی ایران بعد از انقلاب را از خودش متاثر کرده، دانست. این رویکرد در هر سه مقطع رویداد خود توانست رشد ، توسعه و تغییراتی را به همراه داشته باشد اما از تغییرات بنیادین در ساختارها و درحل مسائلی که جامعه با ان مواجه بود، ناتوان ماند و ناتوان مانده است.2- مدل غیرحکومتی : اندیشه اصلاحی سیدجمال، مصدق و موازنه منفی و مشی پارلمانتاریستی مهندس بازرگان در قبل از انقلاب و اصلاحات گام به گام او در بعد از انقلاب در این گروه جای دارند. گفته میشود اصلاح طلبی به شیوه مدرن با مصدق آغاز شده و اساسا توسط او بنیان نهاده شده است. در ادامه ایشان به بیان مدلهای ورود مهدس بازرگان به سیاست پرداختند و بیان نمودند که حتی هنگامی که مهندس بازرگان ورود به قدرت را میپذیرد، برای او واجد ویژگی های زیر بوده است : 1- احساس تکلیف در برابر مردم.2- وسیله ای برای پیشبرد اهداف، قدرت وسیله نه هدف.3- عدم اعتقاد به در قدرت ماندن بهروسیله و تحت هر شرایط . قدرت برایش اصل نبود بنابراین وقتی دید امکان بهره گرفتن درست از ان وجود ندارد ان را وانهاد و استعفاء داد.4- استفاده از قدرت برای هموارسازی روند دمکراتیک شدن جامعه.5- اخلاق را در عرصه مبارزات، کار و فعالیت، و حتی دین مقدم بر هر چیزدانستن. غایت دین گرایی بازرگان اخلاق مداری او بود که عرصه ای بس مهم برای به آزمون نهادن و محک تمامی افراد ، نحله ها و جریانات در زمانی است که در قدرت سیاسی قرار میگیرند. و در ادامه افزود: برای بازرگان هیچگاه قدرت اصل نبود. اگر هم بر روی استبداد و قدرت استبدادی متمرکز شده به دلیل ان بوده که معتقد بوده تا استبداد هست نمیتوان سایر وجوه جامعه و انسان را درست کرد ولی در دوره اخر حیاتش به این جمعبندی می رسد که منتقد قدرت باشد تا کارگزار قدرت. این فعال حقوق زنان در ادامه به بیان تفاوت های اصلاحات جامعه محور و دولت محور در ایران پرداخت و در جهت تبیین هر یک از آنها ابراز داشتند:” اساساً در چشمانداز حتی رادیکال ترین بخش اصلاح طلبان درون حکومتی ساخت سیاسی دارای آنچنان اهمیتی است که اساسا نمیتوان اصلاحات را به آن مرتبط ندانست. آنان با توجه به قوی بودن ساخت سیاسی ، ناتوانی نهادهای مدنی، ضعیف بودن جامعه مدنی ، دشوار بودن گذار به دموکراسی بدون حضور در قدرت ، ضعیف داشتن نقش طبقات، تشکلها و نهادهای مدنی و فقدان جایگاه اجتماعی واقعی اقلیتهای مذهبی و قومی و همچنین وضعیت نابسامان جنبش های زنان، حقوق بشری، کارگران و غیره برای ایفای نقش فعال در جامعه مدنی و نیز فقیر و تهی دست بودن شدید جامعه یه منزله عدم برخورداری از تمکن مالی و اقتصادی ( ساده بگویم بی پول و امکانات بودن ) و … به این نتیجه رسیده که فعالیتِ تنها در عرصه جامعه مدنی و بدون راه یابی به سطوح قدرت که در ایران از طریق مکانیسمهای اتخاباتی روی می دهد ، نمی توان اصلاحات را محقق و سامان داد.” اما از سوی دیگر در اصلاحات جامعه محور: مردم عامل هستند نه ابزارموضوع اصلاح نیز توانمندسازی گروه های اجتماعی مستقل از دولت و حاکمیت هستند که با ابتکار خود آنها پایهریزی میشوندمردم در گروههای اجتماعی با حضورشان ابتکارعمل را به دست میگیرند، همکاریها را بهبود میبخشند، مسئولیت میپذیرد، توانمند می شوند ، زمام امور را به دست میگیرد . انسجام و متشکل شدن آنها سنگبنای دموکراسی را پایدار میکند.یافتن آگاهی، آشنایی به نیازها و حقوق صنوف مختلف، یافتن راهکار مناسب و عملی برای رویداد تغییرات، فرایندی را برای تربیت جامعه در مسیر دستیابی به دموکراسی های پایدار فراهم می کند .خطر عمده ای که این رویکرد را تهدید میکند گفتمان و راهکار تحول رادیکال هست که با وعده تغییرات فوری و همه جانبه این نوع اصلاح طلبی را به حاشیه می راند و باعث می شود که در جامعه مورد توجه قرار نگیرد یا کمتر مورد توجه قرار گیرد.ایشان یکی از وجوه اندیشه و زیست مهدس بازرگان را بعد اجتماعی ایشان دانست تا جایی که بیشتر مطالب و مکتوبات مهدس بازرگان مرتبط با مسائل اجتماعی هستند و افزودند:”به این مفهوم مهندس مهدی بازرگان یک رجل اجتماعی است که در هنگام برجسته شدن تصویر سیاسی او، این بعد از شخصیت وی به محاق رفته ولی قابلیت بازخوانی را دارد.” و همچنین “نمیشود از بازرگان و اصلاحات جامعه محور سخن گفت و اصلاحات دولت محور را مراد کرد و از اصلاحات جامعه محور سخن گفت ولی نقطه کانونی فعالیت را دولت قرار داد.” در پایان ایشان دو شخص مهندس بازرگان و آیت الله طالقانی را از جهت حقطلب بودن، جوزده نبودن و موافق دلخواه گذرای زمانه طی طریق نکردن، برجسته تر دانست و فرمودند:”همین مشی که با خُلق آزادگی و ایدههای آزادیخواهانه آنها درهم آمیخته بود سبب ماندگاری ، اهمیّت و بی بدیل بودن این دو نفر شده است.” سخنران سوم این مراسم، آقای حسین نورانی نژاد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران، صورت بندی از اصلاحات جامعه محور در ایران ارائه دادند.ایشان با بیان سابقه تاریخی انقلاب ها و جنبش های اجتماعی جهان ابراز داشتند:”انقلاب اسلامی در زمانی به پیروزی رسید که چهار سال از آغاز موج سوم دموکراسی در دنیا می گذشت. میل به آزادی داشت و می دانست که می خواهد از بند چه کسی و شاید تا حدی از بند چه چیزی آزاد شود اما دقیقاً نمی دانست کدام آزادی را می جوید. آیا آزادی برای همگان و برابری حقوقی برای همه شهروندان؟ یعنی ایران برای همه ایرانیان؟” در ادامه ایشان با بررسی سیر انقلاب ایران در سال ۵۷، فرمودند:”مراد از جمهوری تا حدی گفته شد شبیه به سایر جمهوریهای مرسوم دنیا، اما این که کدام اسلامی، دقیقا روشن نشد. اسلامی که قید بر جمهوری است یا صفت جمهوری است به واسطه اکثریت مسلمان؟ نتیجه این ندانستن ها و عواملی دیگر منجر به این شد که امروز در خوانش از موج سوم دموکراسی در جهان، از ایران به عنوان یکی از نمونههای شکست خورده یاد میشود که هرچند شاخصهای دموکراسی و انتخابات در سالهایی بسیار بهتر از زمان پهلوی شد ولی به مروز که جلوتر آمدهایم، به دلیل نظارت استصوابی ضعیف و ضعیفتر شدهاند. این نقص، عامل شکل گیری جنبش اصلاح طلبی در سالهای بعد در ایران شد. به همین دلیل اصلاح طلبی را جز جنبشی با دال مرکزی دموکراسی نمیتوان فرض کرد.” ایشان با اشاره به کتاب «گذار به دموکراسی یا شبه اقتدارگرایی» اثر مارینا اتاوی، پنج تهدید اصلی متوجه نیروهای تحولخواه را برشمردند که اولین آنها ادغام شدن نیروهای تحولخواه درون حکومت در ساختار اقتدارگرایی موجود است. نتیجه مجموع این تهدیدها، عبور از یک نظام اقتداگرا به یک نظام شبهاقتدارگرا است که اگر اصلاح نشود، میتواند همان وضعیت اقتدارگرایی کامل را بازتولید کند. به بیان این فعال سیاسی اصلاحطلب:” انقلاب ۵۷ یک انقلاب کاملا مردمی بود که «گذار از» مشخصی داشت. گذار از سلطنت پهلوی. اما “گذار به” مشخصی نداشت.” ایشان افزودند:”اگر مرور گذرا بر تبیین هایی که طی این سالها در باره جامعه محوری شده است داشته باشیم می توان به این صورت بندی رسید: 1- جامعهمحوری نهادگرا: این مدل مبتنی بر ارتباط سیاستمداران با نهادها و جامعه مدنی است. مطالبات و پیشنهادات در تعامل با نهادهای مدنی شکل میگیرد، تبدیل به فشار از پایین شده و در چانهزنی از بالا دنبال میشود. یعنی که این مدل البته نیاز مبرم به حضور نمایندگانی در قدرت دارد.2- جامعهمحوری مبتنی بر ارتباط با اقشار مرجع: در این مدل تلاش میشود مطالبات دموکراسیخواهانه در تعامل با اقشار مرجع همچون هنرمندان، فرهنگیان و روشنفکران و با زبان آنها به جامعه منتقل شود.3- جامعهمحوری شبکهای و هستهای: در این مدل، به جای تمرکز بر ارتباط با نهادهای مدنی، گفتمانسازی و مطالبهپروری در دل شبکههای اجتماعی و جامعه شبکهای با قدرت خلاقیت بیشتر شکل میگیرد.4- کنشگری اجتماعی: این مدل که اوایل نضج گرفتن مفهوم جامعهمحوری داغ شده بود، به سیاستمداران توصیه میکند که به جای کار سیاسی، به فعالیتهای اجتماعی عامالمنفعه بپردازند.5- جامعهمحوری تودهگرا یا سیاستورزی راستین: مبتنی بر جنبشهای جدید است که بیسر و بیسازمان، با اصالت دادن به اعتراض و نفی نهادها و احزابی که آنها را موجب تبعیض در سیاست میدانند، شکل میگیرد … این مدل با اصالت زیادی که به اعتراض میدهد، در موضع سلبی قدرتمند، امکان “گذار از” قویتری دارد تا مدیریت و کنترل «گذار به»، به خصوص در جوامعی که جامعه مدنی و سازمانیافتگی سیاسی ضعیفی دارند و در نتیجه استعداد تودهای شدن بالایی دارند. ایشان مهندس بازرگان را بیشتر نزدیک به سیاستورزان اصلاحطلب دسته اول یعنی نهادگراها دانست و افزود:”تنها مروری بر نهادهایی که او در تاسیس آنها مشارکت داشت یا خود موسس آنها بود این رویکرد را نشان میدهد. انجمن اسلامی دانشجویان، کانون مهندسین ایران، شرکت یاد، انجمن اسلامی مهندسین، مدرسه کمال، شرکت سهامی انتشار، انجمن اسلامی بانوان، انجمن اسلامی معلمان، موسسه اسلامی نارمک، هنرستان کارآموز، جبهه ملی دوم، جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر، نهضت مقاومت ملی، جمعیت دفاع از آزادی و حاکمیت ملت و از همه مهمتر، نهضت آزادی ایران از این جمله اند.” در پایان ایشان بازرگان را سند ابطال نظری دانست که قضاوت بر تاریخ را غیرممکن میکند و به نام درک شرایط زمانی و مکانی، تا حدی تودهزده و شاید مسوولیتگریزانه، چشم بر اشتباهات نخبگان میبندد و نسبت به خطاهای سرنوشت ساز آنها، سهلگیری و توجیهگری ناموجه میکند و همچنین ابراز داشت:”قضاوت تاریخ و آیندگان یکی از راه های ایجاد مسئولیت پذیری برای امروز نخبگان و مردم است.” سخنران آخر این مراسم، آقای مصطفی تاجزاده، فعال سیاسی اصلاحطلب بود که با بیان اصلاحات به عنوان حرکتی تدریجی، مستمر، مسالمتآمیز، قانونگرا، مردمی و ملی، سخنان خود را آغاز نمود و حرکتهایی را توانا در رسیدن به نتیجه پایدار دانست که دفعی و ناگهانی، خشونتمحور و متکی به بیگانه نباشند. ایشان هم دمکراسی و هم اصلاحات را بازگشت پذیر دانست و هشدار داد که باید همواره هوشیار بود تا از آسیبهای ارتجاع در امان ماند. وی در ادامه با بررسی تاریخی حرکت اصلاحات در ایران شعارهایی همچون «شاه باید سلطنت کند نه حکومت» و «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» در سال ۴۲ و همچنین نامه سه نفره در سال ۵۶ را اصلاحطلبانه دانست و اضافه کرد:”اصلاحطلبان رژیم پیشین برخلاف سه دهه قبل، شاه را مستقیما مخاطب قرار دادند و او را مسئول اوضاع کشور خواندند. علت آن بود که تکلیف همه امور را شخص شاه تعیین میکرد.” ایشان در ادامه ابراز داشتند:”اگر اصلاحطلبان پابهپای تحولاتی که در درون حکومت و همینطور در متن مردم رخ میدهد، نتوانند خود را بهروز کنند، هم از مردم و هم از تحولات عقب میافتند و تأثیر خود را از دست میدهند. به همین دلیل میگویم نمیتوان حرفهای سال ۷۶ را امروز تکرار کرد.” و از طرفی “اصلاحات زمانی به بنبست میرسد که امکان سخنگفتن و نقد علنی تمام سیستم را از دست بدهند و انتخابات بهگونهای مهندسی شود که تفاوت معناداری در پیروزی هریک از نامزدها وجود نداشته باشد.” این فعال اصلاحطلب آلترناتیو اصلاحات مسالمتآمیز را حرکتهای خشونتآمیز دانست و افزود:”اگر حاکمیت اجازه انتخابات آزاد را ندهد، به طریق اولی اجازه نخواهد داد درباره بقای اصل نظام یا تغییر آن رفراندوم برگزار شود.” و همچنین:”همواره اقتدار مردم فراتر از قدرت سیاسی است پس اگر مردم اراده کنند، اصلاحات ممکن است. بههمیندلیل به نسل انقلاب انتقاد میشود که چرا در سال۵۷ اصلاحات نکردید. رهبری میتوانست اما نخواست، با اینکه حکومت همه راهها را قبل از آن بسته بود.” ایشان سه نوع از اصلاحطلبی را این چنین تببین نمودند: 1- اصلاحات قدرتگریز: نگاه مثبت به شرکت در انتخابات ندارد و فکر میکند پیشبرد اصلاحات بدون برگزاری حضور در قدرت ممکن است.2- اصلاحات قدرتزده: حامیانش معتقدند باید بههرشکلی وارد قدرت شد و حضور خود را در آن حفظ کرد. آنها اصلاحات را خارج از قدرت ناممکن میدانند.3- اصلاحات جامعهمحور یا اصلاحات دوپا: به مردم تکیه دارد و میکوشد با حمایت و رای مردم، در قدرت حاضر شود. با این حال به اعتقاد ایشان تمام اصلاحگران بزرگ در صدوپنجاه سال گذشته مسئولیت حکومتی پذیرفتند و ما اصلاحطلب خارج از حکومت نداشتهایم؛ مانند: امیرکبیر، دکتر مصدق، مهندس بازرگان و آقای خاتمی. به اعتقاد ایشان:”اصلیترین شعار اصلاحطلبان از صدر مشروطه تاکنون، در کنار آزادی زندانیان سیاسی و مطبوعات و احزاب، آزادی انتخابات بوده است، تا بتوانند در حکومت حضور یابند و گامهایی بهسود میهن و مردم بردارند.” ایشان با بیان نقش مهم حکومت در پیشرفت یا عقبنگهداشتن کشور و در نتیجه،حلوفصل مشکلات یا انباشت معضلات جامعه ابراز داشتند:”از حدود یک قرن پیش و همزمان با مشروطه، اکتشاف و فروش نفت توان اقتصادی زیادی بهتدریج به حکومت بخشیده است.” و همچنین “استراتژی همه حکومتهای متکی به اقلیت «نصربالرّعب» است. ایجاد ترس و هراس جامعه از حکومت اصل است تا اکثریت نتوانند اراده خود را تحقق بخشند.” به بیان این فعال سیاسی، از شخص آیتالله خمینی تا آقایان منتظری و بهشتی و مطهری و مرحوم مهندس بازرگان، هیچکدام قبل از پیروزی صحبت از اجباریکردن احکام فقهی مانند حجاب در جمهوری اسلامی نکردند. وی وضعیت ایران امروز را بهدلیل نبود آزادی و رقابت و نظارت سیاسی و عدم مشارکت اکثریت مردم، شبیه به مدلهای شکستخورده شرقی دانست و ایران را شاهد رشدی نامتوازن و کاریکاتوری در سطح ملی دانست. در ادامه ایشان افزودند:”ما با گذشت زمان و برخلاف تصور اولیه فهمیدیم نتیجه ورود ولایتفقیه به قانون اساسی، میتواند جمهوری اسلامی را عملا به حکومت روحانیت تبدیل کند.” همچنین با نقد سخنان اخیر سخنگوی شورای نگهبان افزودند:”اگر این ادعای صحیح باشد که اگر انتخابات آزاد برگزار شود، مردم به یک قاتل رأی میدهند، سخنگوی شورای نگهبان باید پاسخ دهد که او و همفکرانش در این ۴۲سال چه کردهاند که مردم حاضرند به یک قاتل رأی بدهند ولی به امثال او رأی ندهند؟” در پایان ایشان با انزواطلبی دانستن تعریفی که امروز جریان اقلیّت از استقلال ارائه میدهد، دلیل آن را این تصور آنان دانست که اگر ایران مناسبات گسترده با جهان برقرار کند، بسیاری از آرمانها و راهبردهای غلط آنها با بنبستهای جدّی مواجه خواهد شد.