شاید اگر زمان نخست وزیری و مسئولیت پذیری او مصادف با فضای هیجانی و طوفانی « الغاء کن» و « افشاکن» و « اعدام کن» ماههای نخست بعد از پیروزی انقلاب نمی شد، عملکرد او در قبال صنعت و بخش خصوصی ایران، طوری دیگری رقم می خورد.
امروز، بیست و ششمین سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان، پژوهشگر، سیاستمدار و از مشهورترين فعالان سیاسی تاریخ معاصر ایران است.
او آخرین فرزند «عباسقلی آقا تجارتی تبریزی» و از نخستین دانشجویان ممتازی است که با بورسیه تحصیلی حکومت پهلوی اول برای تحصیل در رشته ترمودینامیک و نساجی به فرانسه رفت و در نهایت تبدیل به منتقد و مخالف و سپس اولین نخست وزیرِ حکومتِ انقلابي و جایگزین پهلوی دوم شد.
مهدی بازرگان در جوانی هیچ علاقه ای به سیاست نداشت اما برآمدن مصدق و جنبش ملی شدن نفت، او را به عالم سیاست کشاند و دیگر هیچ وقت نتوانست از آن رهایی پیدا کند. او در دو مرحله از بحرانی ترین شرایط تاریخ معاصر ایران، یعنی دعوای حقوقی خلع ید انگلستان از نفت ایران در دهه ۳۰ و نیز اوایل پیروزی انقلاب ۵۷، درگیر هاي مناصب و مسئولیت اجرایی و سیاسی شد و بعد از آن، تا آخر عمر، سایر ویژگی های شخصی و فکری او، خاصه نوع نگاهش به دین، علم، صنعت و اقتصاد، زیر سایه سياست و بعضا اتهامات سیاسی پنهان ماند.
بازرگان از نظر فکری، ادامه نسل نوگرایان وطن خواه و خوشبین به فرهنگ و دستاوردهای فنی و صنعتی تمدن غرب بود که دغدغه توسعه و تعالي ملي داشت. به همين منظور،کوشید تا ابتدا «همخوانی میان دین و تجدد» و سپس «همسان سازی میان علم و دین» برقرار نماید. از اینرو، با دانش فنی و ترمودینامیکی خود، حتی تعابیر و تفاسیر متفاوت از مفاهیم مذهبی ارائه کرد که سخت مورد علاقه برخی گروههای اسلامی و انقلابی در رژیم پیشین قرار گرفت. او که از پدری پولدار زاده شده بود، پدر پولدار برخی از گروههای چریکی قبل از انقلاب هم بود.
از بازرگان اثر و یا بهتر است بگوییم، مفهومی به یادگار مانده است، تحت عنوان «راه طی شده» که واکاوی آن ممکن است، خیلی از تصورات ما در باره او را دچار تردید کند؛ هر چند در اواخر عمر اين نظريه را تعديل كرد و به گمانم از كل عقايد ديني او فقط «توحيد» و « معاد» دست نخورده باقي ماند. بازرگان اعتقاد داشت که «راه علم» همان «راه انبیاء» الهی است که قبلا بوسیله آنها طی شده است و همه اکتشافات و اختراعاتی که امروزه توسط بشر انجام می شود، در حقیقت پیدا کردن همان معرفت گم شده است ؛ ما راه انبیاء را نرفتیم اما انسان غربی، راه بشر را رفته است.
اگر این برداشت ما از حرف بازرگان درست باشد، چنین تفکری در نقطه مقابل «اومانیسم»، «پوزوتیویسم» و «لیبرالیسم» قرار می گیرد که تمدن صنعتی را نتیجه بکار گیری حس، عقل و تجربه بشر و پس زدن داوری ها و الهامات غیبی و دینی می داند. در حقیقت از نظر معرفتی، بازرگان اصلا لیبرال به حساب نمی آمد و تمام برچسب ها و یا فحش هایی که تحت عنوان «لیبرال» نثار او شد، از اساس هدفگیری درستی نبود هر چند در رفتار سیاسی اش، انسانی به غایت دموکرات و البته ضد استبداد بود.
بازرگان همچنین « سکیولار» و يا مخالف جدایی دین از سیاست هم نبود. حتی با ورود روحانیون به سیاست هم مخالفتی نداشت و روحانیون سیاست ورز را به دو دسته خوب و بد تقسیم می کرد که معیارش، میزان قرابت آنها با اخلاق و مدارا و حقوق بشر بود. اما در مجموع موافقتی با حکومت روحانیون به عنوان یک صنف و طبقه نداشت. ذهنیتی نخبه گرا داشت و علاقمند بود که شارحان و مبلغان و پيروان دین، بیشتر افراد تحصیل کرده، شیک پوش، آراسته، اتوکشیده و کراواتی اما با اخلاق، پرهیزگار و متدین باشند.
از علائق مهندس بازرگان به صنعت و تکنولوژی، علاوه بر سالها اشتغال او در صنعت نفت و استادی و ریاست دانشکده فنی دانشگاه تهران، می توان به نگارش آثار متعدد در این حوزه اشاره کرد. در سال ۱۳۲۳ حتی کتابی در باره مهندس خلیل ارجمند پایه گذار صنایع «ارج» نوشت و در مراسم سوگواری آن کارآفرین ایرانی گفت :« خلیل ارجمند ۳۰ سال عمر کرد اما به انداز ۳۰۰ سال کار کرد و به این مملکت خدمت کرد».
اما ازطنز روزگار بزرگترین ضربه به صاحبان صنایع و بخش خصوصی صنعت ایران و حتی مصادره همان کارخانه درج نیز در زمان نخست وزیری بازرگان در دولت موفقت انجام شد. به موجب «قانون حفاظت از صنایع» که در تیرماه ۱۳۵۸ و در دولت موقت تدوین و تصویب شد اموال اغلب سرمایه داران بزرگ در شمول مصادره ها قرار گرفت. بازرگان بعدها در دفاع از این قانون اذعان کرد که برای ما چاره ای جز مصادره این اموال بی صاحب باقی نمانده بود
برخلاف گفته هاي مهندس بازرگان، همه آن کارخانه هایی که مصادره شده اما بی صاحب نبودند. حداقل گزارشی موجود است که محمد تقی برخوردار صاحب «پارس الکتریک» و اکبر لاجوردی صاحب « گروه صنعتی بهشهر» به همراه تعدادی از صاحبان صنایع در همان سالهای مسئولیت، به حضور او رفته و خواهان کمک و استمداد شدند.
بازرگان به شوخی و یا جدی به آنها گفت: « شما کارخانه داران علاوه بر کاگران، حتی مهندسان ایرانی را هم استثمار کردید»! برخوردار در پاسخ او می گوید: « اگر اعتقاد شما این است، پس لااقل ۱۰ درصد اموال ما را برای گذران زندگی به ما برگردانید و در عوض صدضربه شلاق بزنید»! بازرگان می پرسد: « چرا شلاق؟» برخوردار پاسخ می دهد : «چون برای ما درس عبرتی شود که دیگر در این مملکت کارخانه نسازیم» این تلخ ترین مکالمه تاریخی است که پیرامون صنعت ایرانی انجام پذیرفته است.
با همه اینها، مهدی بازرگان را باید همانند نام كتابش، نماینده «سازگاری روح ایرانی» به حساب آورد. از معدود ایرانی هایی بود که ظرفیتش فراتر از مقامش بود؛ هر چند گاه مقام و یا ساختار و فضای سیاسی، شخصیت هایی در اندازه بازرگان را هم دگرگون می کند
شاید اگر زمان نخست وزیری و مسئولیت پذیری او مصادف با فضای هیجانی و طوفانی « الغاء کن» و « افشاکن» و « اعدام کن» ماههای نخست بعد از پیروزی انقلاب نمی شد، جوانان پر حرارت به جاي «ديوارها» از «درها» وارد مي شدند، عملکرد او در قبال صنعت و بخش خصوصی و منافع ملي ایران، طوری دیگری رقم می خورد. شايد هم او صدسال سالي زودتر متولد شده بود.
روحش شاد
کتابشناسی آثار بازرگان
قلاب ایران در دو حرکت، ۱۳۶۲
آتیه شرکت ملی نفت ایران، ۱۳۳۰
آتیه صنعت در ایران، ۱۳۲۸
آثار عظیم اجتماع، ۱۳۲۹
آموزش تعالیم دینی، ۱۳۳۸
آموزش قرآن، کتاب اول، ۱۳۳۸
آموزش قرآن، کتاب دوم، ۱۳۳۸
آموزش قرآن، کتاب سوم، ۱۳۴۳
آموزش قرآن، راهنمای کتاب اول، ۱۳۴۳
آموزش قرآن، راهنمای کتاب دوم، ۱۳۴۳
آیین خوشبختی (مقدمه کتاب)، ۱۳۳۵
احتیاج روز، ۱۳۳۶
اختیار، ۱۳۲۸
ارمغان فرنگ، ۱۳۱۳
از خداپرستی تا خودپرستی، ۱۳۳۱
اسلام جوان، ۱۳۴۱
اسلام مکتب مبارز و مولد، ۱۳۴۰
انتظارات مردم از مراجع، ۱۳۴۱
انسان و خدا، ۱۳۳۹
انگیزه و انگیزنده، ۱۳۴۸
اول به فکر ایران! دوم به فکر ایران!! سوم هم به فکر ایران!!!، ۱۳۳۰
باد و باران در قرآن، ۱۳۴۳، زندان قصر، شهریور ۱۳۴۴
بازی جوانان با سیاست، ۱۳۲۱
بررسی نظریه اریک فروم، ۱۳۵۵
برنامه تربیت و تعلیم دینی، ۱۳۳۸
بسازیم یا برایمان بسازند، ۱۳۳۵
بعثت و ایدئولوژی، ۱۳۴۳
بعثت و تکامل، ۱۳۴۶
بهرهبرداری از پالایشگاه نفت در آبادان، ۱۳۳۰
بینهایت کوچکها، ۱۳۲۸
پراگماتیسم در اسلام، ۱۳۲۸
تأثیر ملی شدن نفت در وضع صنعتی ایران، ۱۳۳۱
تبلیغ پیغمبر، ۱۳۴۲
ترمودینامیک در زندگی، ۱۳۳۴
توحید، طبیعت، تکامل، ۱۳۵۶
جنگ دیروز و فردا، ۱۳۳۴
چرا با استبداد مخالفیم، ۱۳۴۲
چشم همچشمی، ۱۳۴۴
چگونه باشیم، ۱۳۲۹
چند کلمه دیگر در زمینه تغییر خط، ۱۳۳۸
چیزی که به فکر آن نیستیم، ۱۳۲۷
خاطرات زندان، (۱۳۴۶ ۱۳۴۲)
خاطرات سفر حج، ۱۳۳۹
خاطراتی از دوران جوانی، (۱۳۲۲ ۱۳۱۹)
خانه مردم، ۱۳۳۸
خدا در اجتماع، ۱۳۴۴
خداپرستی و افکار روز، ۱۳۳۷
خودجوشی، ۱۳۴۰
در وصف صنعت، ۱۳۱۱
درس دینداری، ۱۳۴۰
دعا، ۱۳۴۲
دل و دماغ، ۱۳۲۶
دومین ناهار اهواز، ۱۳۳۰
دین و تمدن، ۱۳۵۰
ذره بیانتها، ۱۳۴۴
راه طی شده، ۱۳۲۶
رضایت از خانه، ۱۳۲۶
روح ملتها (مقدمه کتاب)، ۱۳۴۳
زمستان تهران و دود بخاریها، ۱۳۲۳
زندان هارونالرشید یا آتشکده ساسانی، ۱۳۲۳
سازگاری ایرانی، ۱۳۴۳
سازمان مسافربری شهر تهران، ۱۳۲۳
سرچشمه استقلال، ۱۳۲۷
سِرِّعقب افتادگی ملل مسلمان، ۱۳۳۰
ضریب تبادل مادیات و معنویات، ۱۳۲۲
طرح یک پیشنهاد برای حل عبور و مرور خیابانهای تهران، ۱۳۳۸
عشق و پرستش، ۱۳۳۶
علمی بودن مارکسیسم، ۱۳۵۴
علی و اسلام، ۱۳۳۹
غرض از تأسیس نهضت آزادی ایران، ۱۳۴۰
قیمتیتر از نفت، ۱۳۳۰
کار در اسلام، ۱۳۲۵
گزارش فنی از بنای ساختمان بانک ملی اصفهان، ۱۳۲۳
گفتگویی با خانواده از زندان(۱۳۴۳ ۱۳۴۲)
ما معلمیم یا مربی، ۱۳۲۸
مدافعات در دادگاه بدوی نظامی، ۱۳۴۲
مذهب در اروپا، ۱۳۲۱
مرز میان دین و سیاست، ۱۳۴۱
مرگ زنگنه یا انتحار ملی، ۱۳۳۰
مسئله وحی، ۱۳۴۱
مسلمان اجتماعی و جهانی، ۱۳۳۸
مطهرات در اسلام، ۱۳۲۲
مهندس خارجی، ۱۳۳۴
مهندس خلیل ارجمند، مرد ایمان و…، ۱۳۲۳
نقشه شهرها و طرز تشکیل دماغها در ایران، ۱۳۲۹
نماز، ۱۳۲۰
نیک نیازی، ۱۳۴۶
یادداشتی از سفر حج، ۱۳۳۹