دربارهی مهندس مهدی بازرگان سخن فراوان گفتهشدهاست و همین خود نشانی است از وجود مبارزی راستین که قفس زمان را شکسته و به فراتر از زمان و زمانه ی خویش پا نهاده است. تاریخ معاصر ما سرشار از نیروها و مبارزانی است که اثر خود را بر تحولات سیاسی و اجتماعی برجای گذاشته اند، اما اشخاصی چون بازرگان واجد چه صلاحیت هایی بودهاند که همچنان میتوان از آنها سخن گفت و به مداقه در روش و منش مبارزاتیشان پرداخت؟
موسی در قران تمثیلی از یک نیروی مبارز است. نیرویی که از یکسو با طغیان و جباریت فرعون و از سویی دیگربا خرافه اصحاب تزویر مبارزه می کند. در روش و منش مبارزاتی او اسلوبی استوار و برجسته وجود دارد که به او شایستگی و صلاحیت رهبری در یک مبارزه پیچیده میبخشد.
او در میدان مبارزه در مواجهه با تفرعن سلطان و تزویر شعبده بازان دوران، دو اعجاز مهم خود را عیان می کند. یک اعجاز ید بیضای او بود و دیگری عصایی بود که به مار تبدیل می شود. (فَـآلقی عَصاهُ فاٍذا هِیَ ثُعبانٌ مُّبینٌ * وَ نَزعَ یَده فإذاهی بَیضاءُ لِلنَّـظِرین (اعراف ۱۰۷و۱۰۸)
موسی عصای خود را بیفکند، به ناگاه ماری عظیم پدیدار گردید * و دست از جیب خود برآورد که ناگاه بینندگاه را آفتابی تابان بود.)
اگر به زبان استعاری و نمادین قرآن نیز توجه کنیم، این دو اعجاز تمثیلی است از روش و اسلوب مبارزه ای هوشمندانه و در عین حال پاکبازانه. مار، در اساطیر سامی نمادی است از زیرکی و کیاست و هوشیاری تا جایی که بسیاری از اعراب با اقتباس از این اسطوره به روی شمشیرهای خود نقشی از مار را حک می کردند(۱) تا به نوعی نشانی باشد از تیزبینی و احاطه بر تمامی وجوه و ابعاد و ناهمواریهای میدان مبارزه. اشارهای از اینکه باید در صحنه ی نبرد هوشیار و حساس بود.
ید بیضا و دست روشن نیز نمادی است از صداقت و شفافیت و پاکبازی در عرصه عمل مبارزاتی. به عبارتی نمیتوان با ناراستی و در فقدان خلوص و صداقت و تنها با تیزبینی و هوشمندی به مبارزه با کژی ها و نمادهای سلطه و خرافه برخاست.اگر مبارزه و مقاومت راستین رهاییبخش را دلادل اخلاق تعریف کنیم و آن را نه به مثابه دادوستد مکارانه بلکه به مثابه نوعی ضرورت برای زیستی اخلاقی در نظر بگیریم، نمی توان ید بیضا و راستی و صداقت در کنشگری را به دیده انکار نگریست.
در تاریخ معاصر ما نیز اشخاص و نیروهای فراوانی بودهاند که زندگی خود را صرف و وقف مبارزه کردهاند اما وقتی به زندگی مبارزاتی مهندس بازرگان نظر میکنیم او در زمره کسانی قرار میگیرد که در مبارزه و سیاست دستی روشن و جانی هوشیار داشت. بازرگان فردی مذهبی، مبارزی سیاسی و تکنیسینی فنی بود. اما هیچ یک از اینها نمیتوانست او را تا فراتر از زمانهی خود امتداد بخشد، چه آنکه بسیاری از هم نسلان او چنین بودند و تنها مرد زمانهی خود ماندند. او در هر یک از زمینه های فعالیتش، در یک شان و جایگاه ثابت متوقف نماند بلکه شئون مختلفی را برگزید و فراز و فرودهای زیادی را تجربه کرد.
مذهبی بودن وی از یک خانواده سنتی و شریعتمدار آغاز میشود و تا پایه گذاری سنتی از نواندیشی دینی درتاریخ معاصر پیش میرود. وقتی وارد سیاست میشود، ابتدا فن سالاری بوروکرات است، مدتی بعد به مصلحی در چارچوب قانون مشروطه بدل میگردد، چندی بعد یک انقلابی برانداز میشود که حتی از جنبش چریکی نیز حمایت میکند و درنهایت سالهایی را نیز با مشی اصلاح طلبانه مجاهدت میکند، اما هیچ یک از این ساحات هم نمیتواند رمز ماندگاری او باشد. رمز ماندگاری او که برای نسل امروز نیز کاربستی انضمامی دارد همین روشنی دست و هوشیاری جان او در مبارزه بود. او در رفتار و گفتار صراحت لهجه داشت؛ چه در برابر موافقان و مخالفانش در بیرون و چه با وجدان خویش در درون .در تشخیص معادلات سیاسی و اجتماعی ذکاوت داشت اما ذکاوت و هوشیاری اش هیچگاه آغشته به پیچیدگیهای مکارانهی رایج در عرصه ی سیاست نشد.
همواره به گونهای عمل میکرد که دوستان و دشمنانش میدانستند با چه شخصیتی و با کدام مواضع ضریح و روشنی روبه رو هستند؛بدون هرگونه پیچیدهبازی و مخفیکاری مزوّرانه و البته که تا به آخر عمر نیز هزینه ی سنگین این صراحت و روشنی را پرداخت کرد. انسجام درونی و بیرونی او در پایبندی به حقیقت باعث میشد هرگاه به هر جمع بندی برای نوعی از کنش ورزی میرسید آن را بیان کند. چه آن زمان که دست به مبارزه قانونی با رژیم شاه زد، چه آن زمان که بنیان گذاران مجاهدین را تایید کرد و چه آن زمان که به نقد ولایت فقیه پرداخت و در برابر قدرت نوظهور مسلط ایستاد.
اما اگر سیاست را به مثابه زندگی تعریف کنیم، هرآنچه برای زیستی درخور شان انسان ضرورت دارد، در سیاست نیز ضروری خواهدبود. از ید بیضا تا عصای موسی و از وارستگی و اخلاقمداری تا هوشیاری و تیزفهمی بازرگان ضرورتی است که امروز در عرصه کنشگری سیاسی به وضوح فقدانش مشاهده میشود.