مقالات

تاجران قدرت علیه بازرگان - علیرضا کفایی

کسی زبان برگشود و جز یاوه از آن فراخ بر نیامد، اگر بر می‌بست آن در غار را به از این بود که بوی بد به دیگران آزار رساند و بدتر آنکه صدا هم در داد و آبرویی برای خود برجای نگذاشت؛ ازآن‌رو که زیرکان دانند از کجا امر پذیرفته و به انکار بزرگان آمده.

از او که می‌گوید بازرگان را نمی‌شناسند، انتظاری نیست و این هجو هم از آنکه از تاجری در کسوت فرماندار در انقلاب و نظامی که اولین نخست‌وزیرش بازرگان بود، صادر شده؛ لایق پاسخ و صرف وقت نیست.

از آن دولت نگون‌بخت و رییسش هم انتظاری نمی‌رود که نه تدبیری داشته و دارد و هر آنچه امید بود را هم سوزاند. امنیتی کارکشته‌ای که با نام حصریان و با هزینه اصلاح‌طلبان برآمد و اصلاحات را هزینه کرد و با آن دیگران ساخت و نصیحت نشنید و عاقبتش خواهید شنید.

دکتر سروش پس از وفات مهندس بازرگان در حسینیه ارشاد سخنانی ایراد کرد با عنوان “آن که به نام بازرگان بود، نه به صفت” و این، یکی از رساترین بیان‌هایی بود که درباره مهندس بازرگان شد.

بازرگان هیچگاه دین‌فروشی نکرد و دین را وسیله ارتزاق و جاه و جلال قرار نداد. با دین بازرگانی نکرد. ولی بسیار بودند که دین را ابزار کردند و به تجارت پرداختند. یکی از آن خیل از ابوسفیان تا امروز هم، این فرمانبردار! است که مثلا خود را فرماندار می‌داند.

از آن گفته؛ گردی بر دامن پاک بازرگان نمی‌نشیند؛ بلکه بر مذلت خود افزوده و بازرگانی همچنان از دین و نظام و انقلاب ادامه دارد…

زمانی که مهندس بازرگان بیمار بود و در آخرین سفری که برای معالجه به خارج رفت، تفألی به دیوان حافظ زده و این ابیات آمده بود:
“دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن/ در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن”

و مهندس بازرگان دولت را در پیوستن به خداوند و دین واقعی می‌دید؛ نه در بازرگانی کردن از دین و نام خدا. مهندس بازرگان خود را از آلوده شدن به سیاست دورویی و تجارت‌پیشگی از دین بر کنار داشت و با نیک نامی از این جهان گذر کرد، دین را به دنیا نفروخت، آزادگی و شخصیت انسانی و آرمان‌های بلند مجاهدت را فدای چند روزه دنیا و سیاست و قدرت نکرد.

آشنایان ره عشق در این بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب، آلوده

آن فرمانبردار! حق دارد بازرگان را نشناسد؛ زیرا از بازرگان و دین بازرگان گفتن هزینه دارد و با بازرگانی از دین بسیار تفاوت دارد. دم و دستگاه شاهنشاهی خوب بازرگان را می‌شناخت که ساواک در دوران مبارزه می‌نوشت یک دم از افرادی چون بازرگان و شریعتی و مطهری و …. آسایش نداریم.

و چه پاسخ زیرکانه و هشیارانه‌ای مهندس بازرگان به شاه داد که “ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما برخورد می‌کنیم”.

از آنها بهتر و دقیق‌تر امام‌خمینی؛ مهندس بازرگان را می شناخت که می‌دانست “به نام بازرگان است نه به صفت” و او را به نخست‌وزیری برگزید.

مهندس بازرگان ماندگار است تا همیشه. آقای روحانی مورد سوال نیست که به او امیدی نیست؛ اما کلیت نظام و حاکمیت باید با این تاجران و بازرگانان دین که تاریخ به این روشنی را تحریف می‌کنند، برخورد جدی کند.

مساله فقط مهندس بازرگان نیست؛ بلکه گروهی می‌خواهند اصل انقلاب و کلیت نظام را تحریف کنند. چنانکه مهندس موسوی که او هم نخست‌وزیر دوران امام بود را اجازه رفع حصر نمی‌دهند…

و چون پاسخ خوش و دستمریزاد می‌شنوند، بر بازرگانی خود بر دین ادامه می‌دهند و برایشان مهم نیست چه بر سر انقلاب می‌آید.

تاجری می‌کنند و هرجا هم لازم بود با هوچی‌گری و خشونت خود را در محفل خودی! می‌اندازند تا چپاول بیشتر کنند و این خطری است که نظام را تهدید می‌کند.