رابطه شادروان محمد بسته نگار و زنده یاد مهندس مهدی بازرگان را باید در متن جامعه ایران و با توجه به مسائل بنیادی کشور مطالعه کرد. مسائل فرهنگی، دینی و سیاسی جامعه ما بسیار گسترده و ریشه دار بوده و عمر آنها از عمر دولتها و حکومتها فراتر است. اصلاح یا حل کامل این مسائل، امری سهل و ساده که در کوتاه مدت میسر باشد، نیست. یکی از علل و عوامل عمده شکستها یا ناکامیهای نهضتها، جنبشهای اجتماعی ما تصور و ارایه راه حلهای کوتاهمدت برای مسائل بلند مدت بوده است، مسائل بنیادینی که نیازمند راه حلها و استراتژیهای بلند مدت از سوی بسیاری از رهبران و روشنفکران جامعه بودهاند.
نگاهی به استمرار و تشدید مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور، در چهل سال پس از انقلاب، بر این امر گواهی میدهد. حل کامل و یکباره مسائل عمیق مذکور فاقد شواهد تاریخی بوده، تصور و انتظاری غیر واقعی است. بجای چنین انتظاری، ایجاد فرایندها و جریانهای اصلاح طلبانه مستمر و متکی بر صبر و تلاش مستمر مردم، بویژه انسانها آگاه، در قالب سازمانها و نهادهای اجتماعی و مدنی واقع بینانه و ثمربخشتر خواهد بود. در چنین نگرشی، فرایندها و جریانهایی که قطار جامعه را در مسیر پیشرفت به سوی حل مسائل پیش میبرد؛ اهمیت مییابد، و پیشرفت در جهت حل کامل مسائل و نه دست یافتن کامل به حل مسائل، محور تلاشها و مبارزات قرار خواهد گرفت. قرار گرفتن درست قطار جامعه روی ریل و حرکت آن در جهت صحیح، هر چند ممکن است کند و آهسته باشد، نوید بخش کاهش مسائل و نهایتاً حل آنها خواهد بود. البته این امر نیازمند رهبری خالصانه و استمرار صبر و تلاش انسان های آگاه و مومن در طول نسلها است. محمد بسته نگار یکی از چهرههای خالص و مومن به چنین راهی بود.
نقش رهبران فکری و اخلاقی جامعه در الهام بخشی و آگاه سازی و تربیت نسلهای بعدی در پیروزی بلندمدت این استراتژی و جنبشهای اصلاح طلبانه عامل اساسی به شمار میرود. تاریخ معاصر حداقل ۷۰ سال اخیر، شاهد چهرههای درخشانی از این گونه رهبران فکری و اخلاقی جامعه است که نه تنها در مدت حیات خود عوامل بسیار موثری در اصلاحات و تحولات جامعه بودهاند، بلکه قادر به تربیت الگوهایی برای ادامه نهضت برای حفظ و کسب دستاوردهای بالاتر و ارزشمندتر بودهاند.
شادروانان مهندس بازرگان، طالقانی، مطهری، سحابی و شریعتی نه تنها در تحولات فکری و اعتقادی نسلهای چهار دهه قبل از انقلاب نقش بزرگی داشتند، بلکه با تربیت الگوهای اخلاقی و ماندگار در بیداری و حفظ ارزشهای اخلاقی و اسلامی جامعه پس از انقلاب دارای جایگاه بلندی بودند. از جمله تربیت شدگان این پیشگامان، میتوان مردان بزرگی را که پس از آنان راه اصلاح و آزادی را با صبر و تلاش پیمودند، همچون عزتاله سحابی، مصطفی چمران و ابراهیم یزدی و …. نام برد.
شادروان محمد بسته نگار به این گروه از مردان خدا تعلق دارد، که خالصانه راه پیشگامان اولیه و بویژه شادروان مهندس بازرگان را با عشق و ارادات دنبال کرد و در اعتلای آثار او بجد کوشید. محمد بسته نگار نه تنها در زمان حیات مهندس بازرگان دوست و یار با وفای او در سالهای زندان و در آزادی بود، بلکه با تمام وجود او را همچون الگویی برای زیستن و خدمت به خلق پذیرفته و صفات او را در خود نهادینه کرده بود. او با تاسیس نهضت آزادی، از اولین دانشجویانی بود که به آن پیوست و همچنین از اولین اعضایی بود که پس از بازداشت و زندانی پایه گذاران نهضت آزادی در بهمن سال ۱۳۴۱، در خرداد ۱۳۴۲ دستگیر و در زندان به رهبران نهضت آزادی پیوست.
شادروان بسته نگار در مصاحبهای با خانم دکتر زهرا بازرگان در سال ۱۳۹۶ (که شاید یکی از آخرین مصاحبههای او بود) در باره ارتباط خود با مهندس بازرگان چنین میگوید[۱]:
«آشنایی من با مهندس بازرگان از سال پنجم دبیرستان آغاز شد، زمانی که معلم ادبیات ما در کلاس در باره کتاب «راه طی شده» و شخصیت آقای مهندس بازرگان با ما صحبت کرد. من از دست فروش کتابهای دست دوم این کتاب را به مبلغ دو تومان خریدم و با اینکه هر کتاب را فقط یکبار میخواندم، کتاب راه طی شده به حدی برای تازگی داشت که آن را بارها خواندم. مدتی بعد کم کم پایم به مسجد هدایت برای استماع صحبتهای هدایت کننده آیت اله طالقانی باز شد و پس از آن از مستمعین سخنرانیهای مهندس بازرگان، در دانشگاه یا در مراسمی شدم که به مناسبت عید فطر یا در عید مبعث در تهران یا کرج برگزار میشد. سخنرانیهای بازرگان و خواندن کتابهای او برایم بسیار بدیع و الهام بخش بود.»
او در مصاحبه خود با خانم زهرا بازرگان چنین ادامه میدهد:
«یکی از افتخارات بزرگ زندگی من این است که به مدت سه سال و نیم با مهندس بازرگان در زندان قصر و سپس در زندان برازجان هم اطاقی شدم، مهمترین چیزی که من در زندان از مهندس بازرگان آموختم نظم و دیسیپلین در زندگی بود. میتوانم بگویم که زندگی ما زندانیان سیاسی در زندان تحت تاثیر تفکر مهندس بازرگان و برنامهریزی منظم او برای گذراندن اوقات شکل گرفته بود. ما در زندان با هدایت ایشان از ساعت ۷ صبح روز را آغاز کرده و پس از صرف صبحانه، به دو ساعت مطالعه و سکوت اجباری میپرداختیم. در پایان این زمان و پس از پذیرائی مختصر، کلاسهای درس آغاز میشد. پس از اذان ظهر و اقامه نماز و صرف ناهار، استراحت کوتاهی داشتیم و پس از آن از ساعت چهار کلاسهای درس دو باره برقرار میشد. ورزش عصر و انجام مسابقات والیبال از برنامههای ثابت روزانه ما محسوب میشد که همگی در آن شرکت میکردیم. پس از نماز مغرب و صرف شام سخنرانیها آغاز میشد که در طول هفته مهندس بازرگان و دکتر سحابی (هر کدام یک شب) صحبت میکردند و شبهای دیگر هربار یکی از هم بندی ها در مورد مطالبی که مایل بودند به بحث گذاشته شود، صحبت میکردند رفتار بازرگان با اعضای بندهای دیگر که معتقد به مکاتب دیگر سیاسی از جمله مارکسیسم بودند بر اساس احترام و سعه صدر و تاکید بر نکات مشترک و نه تفاوتها بود. بهمین جهت آنها نیز غالباً در سخنرانیهای بند ما شرکت میکردند. روزهای پنجشنبه و جمعه به مطالعه، ورزش و سایر امور اختصاص داشت. مهندس بازرگان در تقسیم مسئولیتهای هم بندیها غالباً شرکت داشت و خود نیز همواره مسئولیت برخی از کارها را بعهده میگرفت.
نظم و دیسیپلین بازرگان در کارهای نوشتاری ایشان هم کاملاً محسوس بوده یعنی ایشان در نوشتههای خود هم نظم و ترتیب خاصی را رعایت میکرد. به طور مثال ایشان مطالب کتاب خود را فصلبندی میکردند. برای هر فصل سوتبر میگذاشتند. برای هر تیتر چند سطر مینوشتند. سپس بندهای هر فصل را به تدریج و یک به یک کامل میکردند. در طول روز به نوشتن مطالب مختلف میپرداخت. به طور مثال ساعت ۱۰ صبح نوشتن کتاب «پدیدههای جوی» را شروع میکرد و پس از یکی دو ساعت موضوع متفاوتی را که در ذهن داشتند بروی کاغذ میآورند. در حالی که ما عادت داشتیم تا مطلبی را کاملاً تمام نکنیم به مطلب دیگر نپردازیم.»
مهندس بازرگان در کتاب «خاطرات زندان» در ۲۳ مورد از شادروان محمد بسته نگار نام برده و به شرح زیر به حضور و فعالیت و مدافعات او در زندان میپردازد:
اولین بار در خاطرات خود به تاریخ چهارشنبه ۸/۸/۴۲ این گونه ذکر ایشان را بمیان میآورد؛ «آقای بسته نگار دانشجوی حقوق هم ۵ ماه است در بازداشت میباشد» این به معنای این است که آقای بسته نگار تقریباً همزمان با ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و در ارتباط با آن بازداشت شده باشد. یادداشت یکشنبه ۹/۶/۴۳ ایشان خبر از محکومیت ۳ ساله بسته نگار و دو نفر دیگر (مفیدی و رادنیا) در دادگاه بدوی را میدهد. آقای بسته نگار و دو نفر دیگر به رای دادگاه بدوی اعتراض میکنند در تاریخ چهارشنبه ۲۵/۱۰/۴۳ آنان را فرا خوانده و از آنان میخواهد که برای دادگاه تجدید نظر وکیل انتخاب کنند. آقای بسته نگار و دو نفر دیگر برای بررسی و تعیین وکیل ده روز مهلت میگیرند.
در روز سه شنبه ۶/۱۱/۴۳ از طرف دادگاه مجدداً آقای بسته نگار و دو نفر دیگر (آقایان مفیدی و رادنیا) را برای تعیین وکیل فرا میخوانند. و ایشان آقایان سرهنگ نجاتی، سرهنگ پگاهی و سرهنگ بزرگمهر را پیشنهاد میکنند. رئیس دادگاه با خجالت میگوید نمیتوانیم این آقایان را قبول کنیم و برایتان بهترین وکلای تسخیری را تعیین خواهیم کرد.
چند روز بعد در تاریخ (۲/۱۱/۴۳) آقایان بسته نگار و مفیدی و رادنیا را برای ابلاغ وکلای تسخیری به دادگاه میبرند. در آنجا این سه نفر در نامهای مستدل اعتراض خود را به دادستان اعلام میکنند و از اینکه دادگاه در بسته بوده و حتی یک نفر تماشاچی هم نبوده، و با وجود این دادگاه را علنی اعلام کرده بودند، اعتراض شدید میکنند. متن نامه اعتراض در کتاب خاطرات روزانه (مجموعه آثار شماره ۳ – یادداشتهای روزانه) آمده است.
پس از دو جلسه پرونده خوانی، دادگاه تجدید نظر آقای بسته نگار و دو نفر دیگر در تاریخ ۶/۱۱/۴۳ با حضور وکلای تسخیری تشکیل میگردد، ولی بجای تماشاچی، تنها خانوادهی رادنیا در دادگاه حضور داشته و به بقیه را اجازه نمیدهند. وکلای تسخیری دفاع مختصری میکنند و آقای رادنیا صلاحیت دادگاه را رد میکند.
جلسه بعدی دادگاه که قرار بود در ۱۲/۱۲/۴۳ برای آقایان مذکور تشکیل گردد به علت نارسائی در شنوائی آقای بسته نگار و آوردن دو پزشک خصوصی (دکتر آذر و دکتر قائمیان) به زندان برای معاینه و بررسی وضعیت شنوایی ایشان تشکیل نمیگردد.
در هشتمین جلسهای که در تاریخ ۱۸/۱۲/۴۳ برای محاکمه آقای بسته نگار و رادنیا و مفیدی تشکیل میگردد، نامهای شجاعانه با امضای سه نفر مذکور تسلیم دادگاه میگردد و متن نامه نیز در هنگام اعلام دفاع به وسیله آقای رادنیا خوانده میشود. در این نامه به عدم صلاحیت دادگاه، نبود وکیل انتخابی، غیر علنی بودن دادگاه، و عدم استناد دادگاه به اصول قانونی اعتراض شدید میشود و سه نفر خود را بلادفاع دانسته و تصمیم خود را به سکوت و عدم دفاع اعلام میدارند.
دادگاه تجدید نظر تصمیم به تنبیه شجاعت و جسارت آقایان بسته نگار و مفیدی میگیرد و رای دادگاه بدوی را شکسته و محکومیت آنان را از ۳ سال به ترتیب به ۴ سال و ۵ سال افزایش میدهد. مهندس بازرگان در یادداشت مورخ ۲۲/۱۲/۴۳ چنین مینویسد:
«علت شکستن رای دادگاه بدوی و این اختلاف گذاری، قیافه جدی و بیان صریح و شجاعانهای بوده است که بسته نگار و مخصوصاً مفیدی گرفته بودند…. خواستهاند شهامت و جسارت را تنبیه شدید بنمایند…. همان شب با افتخار آقایان مذکور مجلس جشن و تفریحی از طرف رفقا برگزار شد.»
در تاریخ ۲۷/۰۴/۱۳۴۴ یک نامه همدردی و اعتراضیهای با امضای زندانیان نهضتی، از جمله آقایا مهندس بازرگان و بستهنگار تسلیم رئیس زندان میگردد و نسبت به زندانی کردن جمعی از زندانیان سیاسی مسلمان (از قرار معلوم زندانیان مربوط به ۱۵ خرداد) با زندانیان عادی که مرتکب قتل و دزدی و …. شدهاند اعتراض شدید و تهدید به اعتصاب غذا میکنند و آقایان بسته نگار، جعفری، شیبانی، مفیدی و طاهری طبق قرار قبلی هیات مدیره اعتصاب از ساعت ۱۰ روز ۲۸/۴/۴۴ اعتصاب خود را آغاز میکنند. این اعتصاب با مذاکراتی که با مسئولین زندان به عمل میآید و با موافقتها و ملاقاتهایی که ضرورت میگیرد و با دخالت هیات مدیره اعتصاب پس از مدت کوتاهی پایان مییابد.
در تاریخ ۸/۲/۴۶ سه نفر از اعضای نهضت (مهندس عزت اله سحابی، ابوالفضل حکیمی و مهدی جعفری) آزاد میشوند و آقایان بسته نگار، بنکدار، عدالت منش، مفیدی، حمسی و مهندس بازرگان بافتخار آنان جشن گرفته ناهار عمومی داخلی میدهند.
جریان جالبی که در تاریخ ۱/۶/۴۶ رخ میدهد، کشیدهای بوده است که برخلاف انتظار، در یک تجمع اعتراضی به مدیریت زندان از طرف آقای بستهنگار بر صورت سروان کاکاوند نواخته میشود! مهندس بازرگان جریان را به طور خلاصه در خاطرات زندان به شرح زیر بیان مینماید:
« دوشنبه ششم شهریور ماه آقای بسته نگار را به دادسرای تهران برای بازپرسی در پرونده سازی که با شکایت آقای ستوان کاکاوند علیه او درست شده بود بردند. بسته نگار جریان ماوقع را (قضیه فحش و جرح آقای حسین شیرزاد بر آقای طاهری که منجر به اعتراض و اصرار ما بر انتقال مشارالیه از این زندان گردید و آقای سروان اخوان علیرغم ما دستور داده بود او را مجدداً بداخل بیاورند و کار به تجمع رفقا در پشت میله شده بود و بستهنگار در حال عصبانیت کشیدهای به آقای ستوان کاکاوند زده بود و ایشان بر خلاف حقیقت برای خود گواهی جراحت و ضرورت بستری شدن از بهداری شهربانی تحصیل کرده و قصدش این بوده است که واقعه را جنبه جنایی بدهد و چند سال زندان برای بسته نگار درست کند) برای بازپرس شرح میدهد و بازپرس با قرار التزام اخلاقی به مبلغ ۲۰۰۰ تومان او را آزاد مینماید.»
در تاریخ چهارشنبه ۱۹/۷/۴۶ بافتخار پایان ۴ سال محکومیت آقای بسته نگار یک ناهار داخلی گروه (نهضت آزادی، جبهه ملی و …) به خرج آقای طالقانی، بنکدار، عدالت منش و بازرگان داده میشود و شب بعد از شام مجلس تودیع عمومی با سخنرانی مهندس بازرگان و جواب بسته نگار برگزار میگردد و یکشنبه صبح ساعت ۱۰ صبح ۲۳/۰۷/۴۶ نیز آقای بسته نگار به سلامتی از زندان آزاد میگردند.
چهار روز پس از آزادی، آقای بسته نگار و بقیه آزادشدگان، در روز ۵ شنبه ۲۷/۷/۴۶ برای ملاقات مهندس بازرگان و سایر هم بندیهای خود به زندان قصر مراجعه و با آنان ملاقات میکنند.
یادداشتهای روزانه (خاطرات زندان) مهندس بازرگان در اینجا به پایان میرسد . به نظر میرسد که بقیه نهضتیها را هم در آبان ماه و مقارن با چهارم آبان ۱۳۴۶، تاجگذاری شاه، از زندان آزاد میگردند.
آقای بسته نگار پس از آزادی از زندان همچنان از اعضای وفادار نسبت به نهضت آزادی ایران باقی ماند. در جریان انقلاب و پس از پیروزی انقلاب ایران نیز عضویت و همکاری او با مهندس بازرگان و نهضت آزادی ادامه داشت. متاسفانه در جو و فضای پرالتهاب و دور از خردورزی و عقلاینت، همراه با زنده یاد عزتاله سحابی و برخی دیگر از اعضای نهضت، به دلیل مشی معتدل و ظاهراً غیر انقلابی و غیر دشمن سازی و دشمن ستیزی مهندس بازرگان از نهضت آزادی جدا شدند و مرحوم حسن حبیبی را به جای مهندس بازرگان به عنوان اولین نامزد ریاست جمهوری معرفی کردند. مرحوم مهندس سحابی و مرحوم بستهنگار و برخی دیگر از دوستان بعد از مدتی به این اشتباه بزرگ و عواقب بسیار زیانبار آن برای کشور پیبردند. آقای بستهنگار بارها تاسف خود را از چنین تصمیمات عجولانه و ناشی از جو زدگی و فضای ناسالم و پرالتهاب آن دوره به دوستان اظهار داشته بود.
با وجود این تا آخر عمر نسبت به مرحوم مهندس بازرگان، به عنوان معلم و مرشد خود ارادت و عشق میورزید و در فرصتهای مناسب و در برنامههای مختلف با مهندس بازرگان و نهضت آزادی همکاری داشت.
شادروان بسته نگار در سالهای پس از انقلاب و سالهای پس از درگذشت زنده یاد مهندس بازرگان و تا سالهای پایان عمر خود، از طریق مصاحبه، سخنرانی، مقاله و کتاب به تحلیل،تشریح و تبیین آثار و مواضع و مشی آزادیخواهانه و آزادمنشانه بازرگان پرداخت. او در این تلاش نقش اساسی مهندس بازرگان را در تاسیس نهادهای مدنی در ایران، جایگاه او در دفاع از دموکراسی و حقوق بشر، خواستگاه فکری و ایدئولوژیک او و همچنین جایگاه او در روشنفکری و نواندیشی دینی را مورد تحلیل و دفاع قرار داد. همچنین او مواضع بازرگان در بحث ایرانیت و اسلامیت را مورد تحلیل قرار داد و در ستایش اخلاق فردی و اجتماعی و سیاسی او سخن گفت. او مجموعه تلاشهای خود در این زمینه را در کتابی تحت عنوان: «اندیشههای اجتماعی سیاسی مهندس مهدی بازرگان» منتشر ساخت.
شادروان محمدبسته نگار مسئولیت مجله ایران فردا را، که پس از چند سال توقف، حیات مجدد خود را در سال ۱۳۹۳ آغاز کرد، تا آخرین روزهایی که سلامت او اجازه میداد، برعهده گرفت، و موفق به انتشار ده شماره مجله با کیفیت و تیراژ خوب گردید. سعی او در نقش مدیر مسئول مجله ارایه صادقانه وقایع و رویدادهای تاریخی معاصر و اصلاحات بنیادی و تدریجی و بسط آزادی و دموکراسی و عدالت بود.
حاصل زندگی او نه تنها آثار اجتماعی و سیاسی ارزنده فراوان است، بلکه با همراهی همسری فداکار و شجاع خانواده و فرزندانی موفق، تلاشگر و مبارز و مقاوم و سربلندند.
خداوند او را رحمت کند و امثال او و رهروان او را فزونی بخشد.
محمدحسین بنی اسدی
منبع نشر آن ماهنامه ایران فردا شماره ۴۳ مورخ آبان ۱۳۹۷ است