مقالات

بازرگان، ايستاده در برابر باد - میلاد انصاری

اگر طی یك قرن اخیر در تاریخ سیاسی ایران قطع نظر از انقلاب مشروطه بخواهیم حول محور سكه گم شده بازار سیاست ایران یعنی ” دموكراسی” و اهمیت آن كنكاش كنیم ، بدون شك یكی از برهه های مهم و تأثیر گذار آن ، دوره ی چند ماهه دولت موقت با نقش آفرینی مهندس بازرگان خواهد بود .

بازرگان در سال ١٢٨٦ در تهران چشم به جهان گشود. پدرش حاج عباسقلی بازرگان (تبریزی) از تجار و روشنفكران زمان خود بود، وی تحصیلات خود را تا مقطع دبیرستان در این شهر گذراند. در سال ١٣٠٦ جزء اولین گروه محصلین ممتاز کشور، برای تحصیل به فرانسه اعزام شد و در بین دانشجویان اعزامی اولین کسی بود که وارد تحصیلات عالی دانشگاهی شد و مورد تشویق وزیر وقت فرهنگ قرارگرفت.

پس از ٧ سال تحصیل در فرانسه به كشور بازگشت و رهسپار خدمت سربازی شد.

بازرگان در سال ١٣١٥ به عنوان اولین دانشیار دانشکده فنی تهران مشغول به تدریس شد و دو دوره‌ی متوالی ریاست این دانشكده را بر عهده گرفت.

او در سال ١٣٣٠ توسط دکتر مصدق به ریاست هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد و با حمایت مردم ید استعماری انگلیسی ها را از به تاراج بردن طلای سیاه ایران کوتاه کرد و با همت متخصصین وطنی موفق به راه اندازی و اداره صنایع عظیم نفت شد.

ایشان از اولین شخصیت های سیاسی بود که به کودتای ننگین ٢٨ مرداد علیه دكتر مصدق واکنش نشان داد و به دلیل اعتراض مکتوب علیه انتخابات غیرقانونی مجلس شورای ملی از خدمات دولتی و حتی تدریس در دانشگاه محروم شد .

فلذا تا بهمن ٥٧ که به سمت نخست‌وزیری جمهوری اسلامی ایران رسید ، تنها در بخش خصوصی فعالیت داشت.

بازرگان در تشکیل جبهه‌ی ملی و مبارزات سیاسی فعالیتی موثر داشت و در بهار ١٣٤٠ همراه با آیت‌الـله طالقانی و دکتر سحابی «نهضت آزادی ایران» را پایه‌گذاری نمودند. فعالیت‌های دینی بازرگان تا حدی بر فعالیت های سیاسی او مقدم تر بود با این وجود او در تاسیس انجمن اسلامی دانشجویان ، انجمن اسلامی معلمان ، تاسیس انجمن اسلامی مهندسین و

پژشكان مشاركت داشت .

◾️٣٠ دی سالروز مرگ مهندس مهدی بازرگان است،

به همین دلیل در این یاداشت سعی شده است به كنش و واكنش های مهندس بازرگان و دولت موقت پرداخته شود.

پروژه‌ مدرنیزاسیون یا ایدئولوژیزاسیون دین که اغلب فکر می‌کنند با دکتر علی شریعتی شروع شده بیشتر کار مهندس بازرگان بود، وی کتابی دارد به نام «بعثت و ایدئولوژی» و منظور از ایدئولوژی پروژه‌ پیرایش‌گری و نوسازی دین بود که به باور او دین باید از حالت سستی و خرافی بیرون بیاید ،و تا توانست در این راه تلاش كرد.

اما نقطه ضعف مرحوم بازرگان و امثال ایشان در پیوند و اتصال بحث های تئوریك دینی با گرایش های آزادی خواهانه بود.

بیان دقیقی از دین وجود دارد كه هم دین می تواند در معركه آراء روسپید و سربلند بیرون بیاید ،و هم عقل كاملاً می تواند در تحقیق آزادنه ارزش های جاودانه و زیست دینی را تصدیق كند ، و آنها را به عنوان مبنایی خرد پسند و اخلاقی برای یك زندگی شریف بپذیرد . (١)

با وجود اینكه گرایشات مذهبی بازرگان كاملاً عیان بود اما توسط گروه سیاسی موجود در عرصه آن روزها با اهدافی مغرضانه به صفت لیبرال نیز موصوف شد.اگرچه در این باره اختلاف نظرهای گوناگونی وجود دارد اما باید توجه داشت که بعد از انقلاب اسلامی در فرهنگ چپ متاثر از حزب توده و … از لیبرال به عنوان یک برچسب و توهین استفاده می‌شد.

اگرچه بازرگان هیچ گاه نگفته است ‌که لیبرال است و یا لیبرالیسم ایده‌آل و ایدئولوژی او است، اما درجایی که به این موضوع متهم شد، گفت: “مگر لیبرال یا لیبرالیسم چیز بدی است؟” (٢)

چرا باید از اصل دادن به آزادی و اولویت آن به هر آرمان دیگری و دفاع از عقل گرایی، علم گرایی، ترقی خواهی، حق مالكیت، نظام پارلمانی ، مشاركت سیاسی و … كه همگی جزء آرمان های لیبرالیسم است، شرمسار باشم؟

آرمان های را كه دولت موقت برای آن تلاش می نمودند هدفی جزء تحقق و تعمیق دموكراسی برای توسعه و پیشرفت كشور نبود.

اما گروه هایی همانند جنبش مسلمانان مبارز كه با مرام لیبرالیستی دولت موقت اختلاف ایدئولوژی داشتند با استراتژی “نشریه اُمت” و با مهندسی حبیب اله پیمان در این نشریه تیتر می زدند” لیبرالیسم جاده صاف كن امپریالیسم “

چیزی كه بعد ها از آن ابراز پشیمانی نمودند ولی مصداق ” نوش دارو بعد از مرگ سهراب “بود.

آن روزها به خاطر گرایش به مفاهیمی چون حقوق بشر ، آزادی و…لیبرال نامیده می شد.به خصوص که كنش های او و دولت موقت تایید کننده این مدعا بود. اما نه لیبرالی كه در غرب است، ما در ایران اصلاً چنین گرایش و جنبش مستقل و شناخته شده‌ای نداریم . اگرچه نیروهای دموكرات و آزادی خواه بعضاً با گرایش های لیبرالی داشته‌ایم.

در مورد مهندس بازرگان هم همین که صفت مذهبی آورده می شود مانع از آن شده ،که دیگران وی را یک لیبرال به معنای غیر مذهبی بخوانند.

زیرا می توان گفت كه لیبرالیسم غربی در مجموع نسبت به مذهب زاویه دارد، با وجود اینكه در آنجا گرایش دینی لیبرالی در حوزه اعتقاد خصوصی وجود دارد اما به تدریج به لحاظ دینی بیشتر نوعی “لاادری گرایی” بر آن مسلط شده است كه حقیقت مطلق نیست و نسبی است، این نسبی گرایی با دین هم خوانی ندارد.(٣)

در زمانی که هنوز حقوق بشر مفهومی شناخته شده در ایران نبود و همگان از حقوق مستضعفین حرف می‌زدند ، بازرگان به حجیت اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره می کرد و از جمله بنیانگذاران جمعیت ایرانی مدافعان حقوق بشر بود.

كماكان روشن است كه وقتی انسان یك سری از مكاتب یا مبحث مهمی همچون حقوق بشر را در حوزه تعهدات سیاسی و دینی خود جای دهد ، نمی تواند براحتی مواردی چون زندان سیاسی ، اعدام و…. را بپذیرد.

▪️دولت موقت تمام كوشش خود را بكار گرفت كه حتی یك نَفَر ولو ساواكی شكنجه گر هم اعدام نشود. خدا می داند كه ما چه كشیدیم تا توانستیم چند نَفَر از مجرمین را اعدام كنیم. (٤)

بازرگان از لیبرالیسم سیاسی، “اصلاح‌طلبی” را به خوبی آموخت. در نظریه «آزادی‌خواه» و در عمل «ضدخشونت و قانون گرا» بود ، چیزی كه در جریان محاكمه اش در دادگاه به صراحت بیان كرد : (” ما آخرین گروهی هستیم که با زبان قانون با شما صحبت می کنیم. “) ، با وجود آنكه پیدایش گروه‌های مسلحانه را در جریان انقلاب پیش‌بینی می‌كرد هرگز به دام مبارزه مسلحانه نیفتاد.

مهندس بازرگان منتقد سر سخت رادیكالیسم و مدافع حركت های گام به گام بود. او در عرصه‌ی دینی فردی” معتقد و پایبند” ، در حوزه اقتصاد مدافع “بخش خصوصی” و در عرصه‌ی سیاسی با وجود مخالفت با وضع موجود، “وفادار به قانون” بود.

بازرگان “مشروطه‌خواه و رفرمیستی” بود، كه همیشه و همواره حركت تدریجی و گام به گام را بر رادیكالیسم و انقلابی‌گری ترجیح می‌داد.

بازرگان مدافع وخواهان جامعه” پلورال گرا و پلورال نهاد “بود و آن را یكی از أركان اساسی جامعه مردم نهاد و مردم سالار می‌دانست.

ایشان همواره اهل سیاست بود و در مذاکره و محاسبه بر سر راه‌های رسیدن به “آزادی” هر جا كه لازم می شد ، تاکتیک های خود را تغییر و معامله می‌کرد. اما بر سر ارزش‌ها و اصول خود تن به چنین كاری نمی داد.

بازرگان در بدترین موقعیت ممکن رئیس دولت موقت اسلامی شد. وی معتقد بود كه بعد از پیروزی انقلاب نوبت سازندگی است، و وضعیت را باید گام به گام و آرام سامان داد، از آنجایی كه فضای ملتهب آن روزها خواستار تغییرات سریع و آنی بود ، تصمیمات اصلاحطلبانه بازرگان را سدی در مقابل خروش انقلابی خود میدیدند .سرانجام سیل خروشان این گروه افراطی پس از ٢٥٧ روز و با تسخیر سفارت آمریكا به دست دانشجویان پیرو خط امام ، دولت موقت را در روز ١٤ آبانماه ٥٨ وادار به استعفا كرد.

بعد از این مهم یك ناكامی دیگر بر سلسه ناكامی های لیبرالیسم كه از دوره مشروطه شروع شده بود، اضافه شد. در آن زمان ظهور رضاخان ، ” استبداد سیاسی” ،اقتصاد تك قطبی مبتنی بر نفت” و “رؤیا پردازی روشنفكران “و در بعد از انقلاب ضعف تجربی تاریخی و خامی تاریخی ما باعث شد كه ” لیبرالیسم ” برای همیشه به انزوا برود.

و همان بر سر بازرگان آمد که بر سر همه‌ی رهبران غیرانقلابی در شرایط انقلابی می آید.

چرخ روزگار در برهه ای متعارض مهندس بازرگان را به صدارت رساند و در جایی بیان كرد من ۲۰ سال پیش كتابی راجع به سازگاری ایرانی نوشتم ، تنها چیزی كه در آن مدت چند ماهه ندیدم “سازگاری” بود.

ریشه این ناسازگاری ایرانی را شاید بتوان در درون جوامع كوتاه مدت و كلنگی آن جستجو كرد.

زیرا جامعه ایران بر خلاف جامعه اروپا یك جامعه كوتاه مدت است و لیكن در جوامع كوتاه مدت حتی تغییرات مهم و بنیادین اغلب عمری كوتاه داشته اند.این بی تردید نتیجه فقدان یك چهارچوب استوار و خدشه ناپذیر قانونی است.(٥)

او بعد از استعفا به عرصه‌ی عمومی بازگشت و تصمیم گرفت نامزد اولین دوره‌ی ریاست جمهوری ایران شود اما با مخالفت نهضت آزادی و دیگر نیروهای ملی و مذهبی روبرو شد و رقابت را به حسن حبیبی (عضو وقت نهضت آزادی) واگذارکرد و کنار رفت. حتی جناح چپ نهضت آزادی به رهبری عزت‌اله سحابی در دوران تصدی دولت موقت بازرگان علیه او اعلامیه می‌داد: «رفتار نرم با ضدانقلاب و آزادی دادن به آنها یعنی تقدیم انقلاب به ضد انقلاب.(٦)

بیست سال بعد از کناره‌گیری مهندس بازرگان از نخست وزیری در دوم خرداد ماه “جنبش اصلاحات “به وجود آمد که در آن اكثر برنامه‌‌های دولت بازرگان باز تولید شد یا به نوعی آرمان و شعارهای دولت اصلاحات مبتنی بر آرمان ها و شعار های دولت بازرگان بود و بعضاً برخی دوران اصلاحات را دوران بسط و ترویج آموزه های لیبرالی می دانند .

اما در دوره ی اصلاحات ارتباط آقای خاتمی با لیبرالیسم دور و با واسطه بود .

زیرا می خواست با رجوع به قران و سیره بگوید آزادی ، جامعه مدنی ، توسعه خوب هستند ، بدون اینكه از اینها سنجش مناسبی داشته باشد.(٧)

این تفاوت اساسی باعث شد که کارشناسان عرصه‌ی سیاست را متوجه این مهم نماید ،که مهندس بازرگان در جریان اصلاح طلبی ۲۰ سال از دیگران پیشی داشت.

بازرگان آزادیخواه و اصلاح‌طلب زندگی کرد و آزادیخواه و اصلاح‌طلب از دنیا رفت. اگر چه دلسوز ایران و اسلام بود اما قرآن به او آموخته بود: «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم.» و هرگز در هراس و یاس نبود ، و حرص رستگاری خلق را نداشت

بازرگان معتقد به حکومت قانون، اصلاح‌طلبی، سیاست ورزی، میانه‌روی و زندگی مدنی بود .

و در یک کلام در باور ایشان آزادیخواهی در جامعه ای باور می‌شود که “طبقه‌ی متوسط،‌ جامعه مدنی و بخش خصوصی مستقل و مقتدر داشته‌باشد” و تا این شرایط محقق نشود کاشتن نخل بر بحر است.

مهندس بازرگان سرانجام در ۳۰ دی ماه ۱۳۷۳ وقتی ایران را به قصد معالجه ترک گفته‌بود در نیمه‌ی راه چشم از جهان فرو بست .

روحش شاد و یادش گرامی باد.

 

١.گفتگوی آرش نراقی با مهرنامه ، ش ١٨، ص ٩٥
٢. روزنامه اطلاعات (١٣٥٨) ، گفتگو با بازرگان ، ٥ دی
٣. گفتگوی احسان شریعتی با مهرنامه، ش ١٨، ص٩١
٤. خاطرات صادق خلخالی ص ٤٠٣
٥. كتاب ایران جامعه كوتاه مدت، محمدعلی همایون كاتوزیان، ص ٩
٦. بیانیه نهضت آزادی در ٢٨ مرداد ٥٨
٧. گفتگو حاتم قادری با مهرنامه ، ش ١٨ ، ص ٧٩
منبع:ماهنامه صدا، شماره ۵۳