فرشته بازرگان
بازرگان قبل از قدرت و در بند و زندان و در حین قدرت و پس از آن، یکسان زیست و یک گونه عمل کرد. ایشان، اصول و ارزشهای الهی را در منش خود چندان نهادینه کردهبود که بازتاب آن در اعمال و رفتارش خود به خود متجلی میگردید …
شیخ کو ینظـر به نورالله شــــد از نهایـت تا نخسـت آگاه شد
چشم آخربین ببست از بهر حق چشم آخربین گشاد اندر سبق
روانشناسان، جامعه شناسان و متخصصین علم رفتار درباره ویژگیهای شخصیت سالم و انسان بالغ، سخنان بسیار گفته و مقالات و کتب زیادی در دهههای اخیر به رشته تحریر درآوردهاند. توصیف انسان رشیدی که بتواند در ابعاد مختلف زندگی پربار، سازنده، مفید و مولد بوده و برای جامعه نیز الگویی آموزنده و ماندگار و الهامبخش بهجای گذارد.
یکی از این محققین و متخصصین بنام فردریک هادسن (Fredrick Hudson) میگوید انسان رشدیافته و بالغ کسی است که:
۱- بتواند مستمراً به هدف و معنای زندگی خود بیندیشد و در آن جهت گام بردارد.
۲- بتواند احساسات خود را بهدرستی و با صداقت بیان کند.
۳- به قدرت و توانایی خود واقف باشد و استعدادهای خود را بشناسد و بپروراند.
۴- پیوسته درصدد حل مسأله و راهیابی برای مشکلات موجود باشد و اینکار را تنها بهعهده دیگران وانگذارد.
۵- توانایی همکاری با دیگران و فعالیتهای گروهی و جمعی داشته باشد (ایجاد سینرژی کند).
۶- آیندهنگر باشد و همواره افقهای دورتر و بالاتر را مد نظر داشته باشد.
۷- قادر به هماهنگی و مطابقت خود با دیگران بدون دستکشیدن از مواضع برحقّ خود باشد.
۸- از اشتباهکردن نترسد و برای دیگران نیز این حق را قائل باشد.
۹- همیشه بهدنبال یادگیری و کشف منابع و اطلاعات جدیدی باشد و آمادگی پذیرش تغییرات و تحولات را در جهت رشد و پیشرفت داشته باشد.
۱۰- تحمل نقد شدن و توانایی نقدکردن منصفانه را داشته باشد.
۱۱- اهل تشکر و تقدیر از دیگران باشد.
و اما انسان کامل و شخصیت سالم از نظر «آلبورت»، روانشناس معاصر نیز دارای چنین خصوصیاتی است:
۱- قادر به شکوفایی استعدادهای درونی خود از طریق گسترش فعالیتهای مردمی و داشتن ارتباط مفید و مؤثر با دیگران باشد.
۲- انسانی صمیمی و دلسوز که توانایی ایثار و محبت بیقید و شرط را داشته باشد.
۳- در کنترل عواطف و احساسات و سایر ابعاد زندگی، معتدل و میانهرو باشد.
۴- درک واقعبینانهای از محیط و جهان پیرامون خود داشته باشد.
۵- احساس وظیفه و مسئولیت در عمل به وظایف انسانی خود بنماید.
۶- از طریق خودشناسی و خودسازی به وجود متعالی خود عینیت بخشد.
۷- هدفدار و هدفجو باشد.
«ویکتور فرانکل» روانپزشک و رواندرمان معاصر و ابداعگر روش معنادرمانی، درباره شخصیت انسان کامل چنین میگوید:
انسان کامل، کسی است که دارای ارادهای برتر و توانمند باشد و او انسانی است که همواره در جستوجوی معنایی برای زندگی است تا به هستی خود در این جهان منظوری ببخشد. چنین انسانی، مجذوب چیزی فراسوی خود میباشد و به دنبال یافتن راه و معنای هستی است. او این مسیر را نه صرفاً با اندیشیدن و سخنگفتن که با اقدام و حرکت و اعمال آگاهانه طی میکند.
دکتر فرانکل معتقد است که «معنویت، آزادی و مسئولیت» سه عامل اصلی تشکیلدهنده جوهر وجود انسان است.
و اما ویژگیهای انسان کامل و شخصیت سالم از نظر قرآن و درکلام وحی در وجود پیامبران مختلف، مصداق یافته و به کرّات در آیات مختلف توصیف گردیدهاست. نماد و الگوی چنین انسانی را خداوند در وجود ابراهیم (ع) متجلی و معرفی کرده است. و مراحل مختلف زندگی و اوصاف و اعمال وی را همچون تصویر بیعیب و نقصی فراروی بشریت قرار داده و تقلید و تبعیت از وی را به رسول خود و همه مؤمنین و موحّدین توصیه و تکلیف کردهاست. (۱)
نام ابراهیم ۶۹ بار و در ۲۵ سوره قرآن ذکر گردیده. در این ۲۵ سوره، مطابق با مضمون و محتوای اصلی آن، روایتی از ابراهیم و پرتویی از انوار شخصیت وی بهعنوان الگو و نماد آن ویژگی مذکور است که ذیلاً به پارهای از این صفات و مشخصات اشاره میکنم:
۱- ابراهیم حنیف (حقگرا) و هدفجو بود و پیوسته بهدنبال یافتن حقیقت جهان هستی. (۲)
۲- ابراهیم در خلال جان خود، دوستی خداوند را جایگزین دوستداشتن خود کرده بود و خدا نیز او را به لقب «خلیلالله» ملقب فرمود. (۳)
۳- ابراهیم، انسانی دلسوز و دلرحم و بسیار بردبار بود. (۴)
۴- ابراهیم، پیامبری بردبار و صبور و دلرحم و بسیار بازگشتکننده به سوی ارزشهای الهی بود. (۵)
۵- ابراهیم، پیشوا و رهبری فرمانبردار خدا و حقگرا بود و از مشرکین نبود. (۶)
۶- ابراهیم، پیامبری راستگفتار و راستکردار بود. (۷)
۷- توانمند و صاحب بصیرت بود. (۸)
۸- حق بندگی خدا را به تمامی ادا کرد. (۹)
۹- ابراهیم، پیامبری تسلیم مطلق خدا و شخصیتی فرازمانی و فرامکانی بود و برای همه نسلهای پس از خود، دلسوزی و برای هدایت و سعادت و سلامت بشریت دعا میکرد. (۱۰)
۱۰- دل و همه وجودش را تسلیم خدا کردهبود. (۱۱)
در طول تاریخ سرزمین ما ایران، مردان بسیاری را با برخی از این ویژگیهای انسانی و الهی به خود دیده و در دامانش پروراندهاست. بزرگمردان آزادهای که از فرصت کوتاه عمر خود، نهایت بهره را گرفته و با افروختن شمع وجودشان، انواری از دانش و آگاهی و تلاش در راه آزادی را در جامعه و محیط خود تاباندهاند. چنین انسانهایی چه در زمان حیات و چه در ممات از طریق افکار و آثاری که به وجود آورده و از خود به جای گذاردهاند، همواره پاسدار ارزشهای انسانی و الهی در جوامع بشری بوده و مشعل هدایت و آزادگی را پرفروغ نگاه داشتهاند.
جان فدای نفس نادرهمردانی باد که کم و بیش نگشتند به هر بیش و کمی
شاید بتوان بهحق مهندس بازرگان را یکی از پایهگذاران مکتب خداپرستی خالصانه، بشردوستی و آزادیخواهی و از مشتاقان و مبارزان در راه احقاق حقوق انسانها و ایجاد جامعه آزاد و توحیدی و پایهگذار جامعه مدنی در ایران نامید.
بازرگان بیش از دو سوم عمر ۸۶ ساله و پربرکت خود را در راه مبارزه برای استقرار آزادی و ایجاد جامعهای قانونمدار و انسانی و مبتنی بر ارزشهای الهی و رحمانی سپری کرد.
صاحب این قلم بهعنوان فرزندی که ایام زیادی را در کنار ایشان گذرانده و از نزدیک شاهد اعمال و رفتار و عکسالعملهای پدر در فراز و فرودهای زندگی پرحادثه و پرتلاششان بودهام، به خود اجازه میدهم که اختصاراً به چند نکته از ویژگیهای شخصیتی ایشان اشاره کنم. مقایسه این صفات را با خصوصیات انسان بالغ و شخصیت سالم از نظر روانشناسان و مصداق بنده صالح خدا را که در قرآن به تصویر کشیده شده است، برعهده خوانندگان این متن میگذارم.
۱- یکی از برجستهترین ویژگیهای بازرگان، شاید صداقت همیشگی وی بود. او هرگز دروغ نگفت؛ چه در خطر و چه در دوران عافیت. نه به دوستان و نه به دشمنانش. بازرگان نه تنها صداقت در کلام داشت، که صادق در عمل بود. یعنی به آنچه که اعتقاد و باور داشت و به زبان میآورد، قبل از همه خود عمل میکرد. از پیچیدگی و اغراق در کلام بری و بسیار صریحالهجه بود. دعایی که ایشان در اولین روز نخستوزیری در دانشگاه تهران و در برابر ملت ایران به زبان آورد، چنین بود:
۸۰/۱۷: بگو «پروردگارا مرا در ورود به هر مأموریتی الهی و خروج از آن راستی و درستی عطا بفرما، چنانکه انجام کار موجب رضای خالق یکتا باشد و برای من در انجام امور از محضر خودت قدرتی حمایتگر عطا فرما.» و خداوند نیز دعایش را بیجواب نگذارد و چنین شد. بازرگان بهدلیل احساس وظیفه ملی و شرعی خود چنین مأموریت و مسئولیت خطیری را بهعهده گرفت و ۹ ماه در سختترین شرایط با نهایت تلاش و خلوص و صداقت خدمت کرد و هنگامی که همه راهها را به رویش بستند، با سبکباری و سرافرازی، مقام را رها کرد و به دست دیگرانش سپرد.
۲- بازرگان، هدفجو و حقگرا بود. وی در برابر هر کلام حقی، تسلیم میشد. در مباحثات و مناقشات در اثبات نظریات و عقایدش اصرار و عناد نمیورزید. اغلب در برابر آرای جمع از رأی خود منصرف میشد. در برابر ضعیفان، بسیار متواضع و مهربان و فروتن و در برابر زورگویان و قلدران قدرتمدار، بیباک و جسور بود. حرف حق را میزد و شهادت بهحق میداد، ولو به زیان خود و برخلاف مصالح و موقعیت خویشتن. نمونههای آن بسیار است و توضیحات دراینباره کلام را به درازا میکشد.
۳- همواره در حال یادگیری و خواندن و کسب اطلاعات جدید علمی، فرهنگی و اجتماعی بود.
۴- بازرگان انسانی متعادل و در همه امور، اهل میانهروی و اعتدال بود. ما فرزندان همیشه شاهد تقسیمبندی و تخصیص اوقات روزانه ایشان به ابعاد و نیازهای مختلف انسانی بودهایم. وقتی برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، زمانی برای کار و تلاش اقتصادی، اوقاتی برای ورزش و گردش و استراحت و صلهرحم و البته لحظات و اوقات روحانی در خلوت خود و خدا و عبادت و دعا.
۵- یکی دیگر از ویژگیهای بازرگان، یکپارچگی شخصیت و انسجام مابین پندار و گفتار و کردار بود. در اکثر ما انسانها، فاصله میان خود واقعی و خود ایدهآل، زیاد و عمیق و اغلب پرنکردنی است، علیالخصوص کسانی که وارد دنیای سیاست و رقابت میشوند که تفاوت و یا گاهی تضاد رفتار به هنگام ضعف و ذلت با ایام سروری و قدرت از زمین تا آسمان است.
زر قــلب و زر نیــکو در عیــــار بیمحک هرگز ندانی زاعتبار
هر که را در جان خدا بنهد محک هـر یقین را باز داند او ز شک
به جرأت میتوانم بگویم که مهندس بازرگان در این راه توفیقات بسیاری کسب کردهبود. بازرگان قبل از قدرت و در بند و زندان و در حین قدرت و پس از آن، یکسان زیست و یک گونه عمل کرد. ایشان، اصول و ارزشهای الهی را در منش خود چندان نهادینه کردهبود که بازتاب آن در اعمال و رفتارش خود به خود متجلی میگردید.
یکبار در جواب مادرم که از ایشان پرسیده بودند؛ آیا این همه استقبال و اظهار محبت مردم در تو ایجاد شادی و غرور نمیکند؟ گفته بودند: «حقیقتاً که نه از کفزدنها و استقبال جمعیت به وجد و هیجان میآیم و نه از مرگخواهی و دشنام دشمنان چندان متألم و منقلب میشوم. همه اینها، موقت و گذراست. ای کاش که نزد خدا و در درگاه او مقبول و محبوب باشم.»
میتوان گفت که پیام بازرگان، ایمان و خداپرستی خالصانه و بیواسطه، عمل صالح، تقوی، آزادی و تسامح و آخرتنگری بود. روحش شاد و یادش گرامی و راهش مستدام باد.
آن عاشقان شرزه که با شب نزیستنـد رفتند و شب خفته ندانســـت که کیستند
فریادشــــــان تمـوج شـــط حیات بـود چون آذرخش در سخن خویش زیستند
مرغان پرگشوده توفان که روز مرگ دریا و موج و صخره بر ایشان گریستند
۱- آیه ۶ و ۱۶۱ سوره انعام: (ای پیامبر) بگو پروردگار من بهواقع مرا به راه راست هدایت نموده، به دین و آئینی ماندگار و برپا دارنده، دین ابراهیم حقپرست، هم او که هیچگاه از شریک آورندگان به خدا نبود.
۲- سوره آلعمران، آیه ۹۵: (ای پیامبر) بگو فرمایش خداوند صدق محض است، پس از آئین ابراهیم که پیامبری حقپرست و مبرّا از شرک بود، پیروی کنید.
۳- سوره نسا، آیه ۱۲۵: و کیست نکودینتر از آنکه دل خود را به خداوند سپرده، نیکوکردار و پیرو دین ابراهیم حقگراست؟ هم او که خداوند ذوالجلال او را به افتخار دوستی خود نائل کرد.
۴- سوره توبه، آیه ۱۱۴: … همانا ابراهیم بندهای بهواقع بردبار و بسیار دلسوز بود.
۵- سوره هود، آیه ۷۵: ابراهیم بهواقع بندهای بسیار بردبار، دلسوز و آمرزشطلب و بازگشتکننده به سوی خدا بود.
۶- سوره نحل، آیه ۱۲۰: ابراهیم پیشوایی فرمانبردار خدا و حقگرا بود و در جرگه شرکورزان نبود.
۷- سوره مریم، آیه ۴۱: در این کتاب از ابراهیم یاد کن که پیامبری راستگفتار و راستکردار بود.
۸- سوره ص، آیه ۴۵: بندگان پرتوان و بصیر ما، ابراهیم و اسحاق و یعقوب را به یاد آر.
۹- سوره نجم، آیه ۳۷: و ابراهیم که حق (بندگی ما) را به تمامی ادا کرد.
۱۰- سوره بقره، آیه ۱۲۹، دعای ابراهیم: پروردگارا، در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز که آیات تو را بر آنها میخواند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و (از پلیدی جهل و شرک) پاکشان میسازد و تو فرادست و فرزانهای. «دعای ابراهیم برای امت محمد (ص)»
۱۱- سوره صافات، آیه ۸۴: آنگاه دلی پاک و سلیم (به پیشگاه) پروردگارش عرضه کرد.