مقالات

اسلام اجتماعی در اندیشه‌ی مهندس بازرگان - کمال رضوی

عنوان این نوشته دو جزء دارد: «اسلام اجتماعی» و «اندیشه‌ی بازرگان». پیش از آنکه در نسبت این دو سخنی گفته شود، باید به طور اجمالی اشاره کرد که دلالت هر یک از این چیست؟

🔹 اسلام اجتماعی را ممکن است در مقابل اسلام فردی مطرح کرد. در این صورت اسلام اجتماعی، خوانش و تفسیری از اسلام است که بر عناصر و آموزه‌های اجتماعی اسلام نظیر قسط، تعاون، انفاق و فقرزدایی، جهاد و … تاکید می‌کند؛ در مقابل اسلام فردی که بر رابطه‌ی فردی انسان‌ها با خدا و هستی دلالت دارد. در حالی‌که اسلام فردی ممکن است در یکی از دو چهره‌ی اسلام فقهی عبادی یا اسلام صوفیانه‌ی انزواگرا پدیدار شود، اسلام اجتماعی، در قالب دکترین دینی فعال در عرصه‌ی اجتماعی، خواه در چهره‌ی نوگرایانه و خواه در چهره‌ی اسلام صوفیانه‌ی فعال نظیر عرفان خراسانی ظاهر می‌شود. اسلام اجتماعی در این رویکرد، دربردارنده‌ی اسلام سیاسی نیز هست؛ چرا که مشارکت در تنظیم روابط بین‌فردی و مناسبات کنشگران جمعی، شامل امر اقتصادی و سیاسی نیز می‌شود.

🔹اسلام اجتماعی اما ممکن است از جهتی در مقابل اسلام سیاسی تعریف شود: اسلام برخاسته از امر اجتماعی و فعال در روابط گرم و نامتقارن میان کنشگران فردی و جمعی که کارکرد اساسی آن تقویت همبستگی و حمایت از جامعه است؛ در مقابل اسلام سیاسی که در کار تنظیم، توسعه و تحدید روابط قدرت است و برخاسته از روابط سرد و نامتقارن در میدان سیاست.

🔴 میان گونه‌شناسی فوق انواع تداخل‌ها و همپوشانی‌ها هم محتمل است و تفکیک فوق، از جهتی در معرض خطر ساده‌گویی است.

اما وقتی از اندیشه‌ی بازرگان صحبت می‌کنیم، از یک منظومه‌ی فکری در حال صیرورت و تکامل طی حداقل ۴ دهه سخن گفته‌ایم؛ از دهه‌ی ۱۳۳۰ تا تا دهه‌ی ۱۳۷۰ دوره‌ای است که در آن بازرگان به طرح اندیشه‌های خود پرداخته است. اندیشه‌ی یک متفکر بر بستر تاریخ و زمینه‌ی اجتماعی شکل می‌گیرد و تکامل می‌یابد؛ با اندیشه‌ها، رخدادها و مناسبات دورانی بده و بستان دارد و تحت تاثیر آن‌هاست؛ همچنان‌که بر آن‌ها تاثیر می‌گذارد. بنابراین وقتی از اندیشه‌ی بازرگان سخن گفته می‌شود بلافاصله باید پرسید کدام بازرگان؟ بازرگان دهه‌ی ۱۳۵۰-۱۳۳۰ یا بازرگان دهه‌ی ۱۳۷۰-۱۳۶۰؟ بازرگان متقدم یا بازرگان متاخر؟ بدون لحاظ کردن این ظرافت‌ها، سخن گفتن از اسلام اجتماعی در اندیشه‌ی بازرگان، خطر کردن به تقلیل و ساده‌گویی است.

🔹با وقوف به این مخاطره و با فرض اینکه بخواهیم در یک یادداشت کوتاه به تشریح اسلام اجتماعی در اندیشه‌ی بازرگان بپردازیم می‌توان گفت که تعهد به اجتماعی بودن در اندیشه‌ی بازرگان، تعهدی مستمر و پیوسته است. او در دهه‌ی ۱۳۴۰-۱۳۵۰ در مقابل اسلام سنتی فردگرا، با عمل و اندیشه‌ی خود اسلام اجتماعی را بارور می‌کند. بناگذاری نهادهای جمعی در قامت انجمن‌های اسلامی و نهضت آزادی و شرکت سهامی انتشار و … مهمترین پرکتیس بازرگان در تحقق اسلام اجتماعی است. در همان دوران، بازرگان درک و صورت‌بندی خود از اسلام اجتماعی را هم ارائه داده است. او در مقاله‌ای که با عنوان «انتظار مردم از مراجع» در کتاب «بحثی درباره‌ی مرجعیت و روحانیت» منتشر شده چند انتقاد اصلی را متوجه روحانیت و مدارج عالی آن یعنی مراجع تقلید و فقها می‌کند:

🔳 نخست اینکه اسلام حوزوی در احکام «خصوصی و عبادی» باقی مانده است و نسبت به مسائل و تحولات اجتماعی جدید بی‌تفاوت و ناآگاه است.

🔳 دوم اینکه اسلام حوزوی، ویژگی ملجائیت سیاسی خود را از دست داده است و به جای آنکه پشتیبان و مدافع مردم ستمدیده باشد، در معرض اتهام همدستی با حاکمان و سیاستمداران ظالم قرار گرفته است: «آن چیزی را که مردم هیچ انتظار ندارند و بزرگترین لطمه را به حیثیت و اساس دیانت می‌زند، همین است که روحانیت را به جای ملجائیت و پشتیبانی و همصدایی، ساکت یا احیاناً همگام یا جیره‌خوار مظاهر ظلم و فساد ببینند.»

🔳 سوم اینکه اسلام حوزوی، مشارکت و عمل اجتماعی را فروگذاشته است، در کار تاسیس برنامه‌های حمایت اجتماعی و فقرزدایانه نیست: «هرگاه مجتهد متجدد متحرکی دست بالا بزند و جلو بیفتد، مومنین کثیری با اعتماد و میل و رغبت به دنبال آن‌ها می‌آیند و صدها برابر آنچه به دولت‌ها می‌دهند، پول و فکر و عشق در این راه صرف خواهند کرد. آن وقت بیمارستان‌ها، دارالایتام‌ها، دبیرستان‌ها، دانشگاه‌ها، پل‌ها، مهمانخانه‌ها، کارخانه‌ها، قنوات، آبادی‌ها و هزاران موسسات خیریه و فرهنگی و اقتصادی و حتی اداری و حکومتی به وجود می‌آورند … علاوه بر فواید مادی و معنوی مستقیم، در آنجا تربیت عمومی و تمرین همکاری اجتماعی که از اهم ضروریات امروزه‌ی مسلمین و ایران است فراهم می‌شود.»

🔹 در همین چند نقد مختصر بازرگان بر اسلام حوزوی، می‌توان ژرفا و گستره‌ی نگاه بازرگان به ابعاد اجتماعی اسلام و کارکرد انتظاری نهاد رسمی دین یعنی روحانیت را درک کرد. برخلاف تصوری که ممکن است اندیشه‌ی بازرگان متاخر در تاکید بر خدا و آخرت به عنوان تنها یا مهم‌ترین رسالت انبیاء و دین را نفی این تلقی از اجتماعیت اسلام و نقد گذشته‌ی فکری خود قلمداد کند، تاکید بر آموزه‌های اجتماعی و دنیوی ویژگی پایدار اندیشه‌ی او بوده است.

🔹این گزاره‌ی بازرگان که «اسلام دین عمل و نفع است.» تاریخ انقضا ندارد، هرچند عمل و نفع ممکن است متناسب با دوران و رخدادها و زمینه‌ی اجتماعی و تاریخی صورت‌های بیرونی متفاوت پیدا کند. فعال‌گرایی، نهادسازی، مشارکت اجتماعی، تقویت همبستگی‌های جمعی، قیام و مبارزه علیه تمام اشکال ستم و نابرابری، ویِژگی‌هایی از اسلام اجتماعی در اندیشه‌ی بازرگان و روشنفکری مذهبی است که با تجربه‌ی حکومت‌های پادشاهی و فقهی دگرگون‌پذیر نیست.